وقتی عضو هشتمی و ...
وقتی عضو هشتمی و ...
پارت ۵
یک ماه بعد (روزی که جیهوپ از سربازی برمیگرده )
مثل همیشه با آلارم گوشیم بیدار شدم
یه ذوق خاصی تو وجودم بود بدو بدو
رفتم کار های لازم رو کردم (بچه ها کار های لازم روتین و اینا رو حساب کنید )
یه دوش ۳۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون
موهامو رو خشک کردم و گذاشتم دورم باز بمونه خیلیی کممم آرایش کردم در حد یه تینت و کانسیلر از اون جایی که هوا یکمی سرد بود یه لباس مناسب انتخاب کردمو پوشیدم (اسلاید ۲) رفتم بیرون و همینجوری داشتم قدم میزدم که صدای شکمم در اومد یادم اومد که انقد خوشحال بودم که صبحونه نخوردم نزدیکم یه کافه بود رفتم و یه لاته سفارش دادم میخواستم دونات هم بگیرم ولی رژیمم ای خداااا من غلط کردم آیدل شدم
نویسنده :عزیزم به این خوبیییی الان آیدل نبودی که نمیتونستی به جیهدپ اعتراف کنی همه داریم عررر می نیم برو خداروشکر کن 😂
ا/ت :فقط همین جاش خوبه 😅
ات ویو
حالا همین لاته رو هم کمپانی بفهمه
دهنم سرویسهههه😭🤣 (چون لاته و قهوه کلا کالری زیادی داره ، خدایی میبینید نویسنده نیستم که پروفسورم🤣)
سفارشم آماده شد و همینجوری راه میرفتم و لاته امو میخوردم که گوشیم رو در آوردم ببینم ساعت چنده دیدم یا مسیححح
نویسنده :میخواستم بنویسم یا علیی که دیدم کره ایه 🤣 البته ایرانیه ولی خب حالا🤣
ات ویو
یا مسیحح نیم ساعت دیگه جیهوپ باید پیش جیهوپ باشم سریع زنگ زدم به منیجر و گفتم برام ماشین بفرسته ماشین رو فرستاد و سریع سوار شدم و خداروشکر به موقع رسیدم اعضا رو هم دیدم کای همدیگه رو بغل کردیم و اینا
(مثل وقتی جین برگشت تصور کنید )
لایککک کننننن دستم شیکستتتتتتت😑😑😑
اگه ببینم لایکا و کامنتا بهتر شه پارت ۶ رو هم میزارم چون الان این پارت خیلیی شد (خیر سرم ۳۸ نفریم بعد کلا ۳ یا ۴ نفر لایک میکنن😑🤣)
پس لایک کنید و کامنت بزارید
قول میدم دستتون نشکنه با یه لایک و کامنت 🤣
پارت ۵
یک ماه بعد (روزی که جیهوپ از سربازی برمیگرده )
مثل همیشه با آلارم گوشیم بیدار شدم
یه ذوق خاصی تو وجودم بود بدو بدو
رفتم کار های لازم رو کردم (بچه ها کار های لازم روتین و اینا رو حساب کنید )
یه دوش ۳۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون
موهامو رو خشک کردم و گذاشتم دورم باز بمونه خیلیی کممم آرایش کردم در حد یه تینت و کانسیلر از اون جایی که هوا یکمی سرد بود یه لباس مناسب انتخاب کردمو پوشیدم (اسلاید ۲) رفتم بیرون و همینجوری داشتم قدم میزدم که صدای شکمم در اومد یادم اومد که انقد خوشحال بودم که صبحونه نخوردم نزدیکم یه کافه بود رفتم و یه لاته سفارش دادم میخواستم دونات هم بگیرم ولی رژیمم ای خداااا من غلط کردم آیدل شدم
نویسنده :عزیزم به این خوبیییی الان آیدل نبودی که نمیتونستی به جیهدپ اعتراف کنی همه داریم عررر می نیم برو خداروشکر کن 😂
ا/ت :فقط همین جاش خوبه 😅
ات ویو
حالا همین لاته رو هم کمپانی بفهمه
دهنم سرویسهههه😭🤣 (چون لاته و قهوه کلا کالری زیادی داره ، خدایی میبینید نویسنده نیستم که پروفسورم🤣)
سفارشم آماده شد و همینجوری راه میرفتم و لاته امو میخوردم که گوشیم رو در آوردم ببینم ساعت چنده دیدم یا مسیححح
نویسنده :میخواستم بنویسم یا علیی که دیدم کره ایه 🤣 البته ایرانیه ولی خب حالا🤣
ات ویو
یا مسیحح نیم ساعت دیگه جیهوپ باید پیش جیهوپ باشم سریع زنگ زدم به منیجر و گفتم برام ماشین بفرسته ماشین رو فرستاد و سریع سوار شدم و خداروشکر به موقع رسیدم اعضا رو هم دیدم کای همدیگه رو بغل کردیم و اینا
(مثل وقتی جین برگشت تصور کنید )
لایککک کننننن دستم شیکستتتتتتت😑😑😑
اگه ببینم لایکا و کامنتا بهتر شه پارت ۶ رو هم میزارم چون الان این پارت خیلیی شد (خیر سرم ۳۸ نفریم بعد کلا ۳ یا ۴ نفر لایک میکنن😑🤣)
پس لایک کنید و کامنت بزارید
قول میدم دستتون نشکنه با یه لایک و کامنت 🤣
۱.۱k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.