mafia-part ۱۰
It's hard to be mafia
- حالم خیلی بد بود ، جین خودشو ازم دور کرد ، تا اومدم از فرصت استفاده کنم که سریع در برم ، برم تو اتاقم ، جین دستمو گرفت
* فهمیدم میخواست فرار کنه ، سریع دستشو گرفتم ، برام مهم نبود که دیگه داره میمیره یا نه ، اون کی بود ، کی جرات کرده با چهره الکی بیاد تو عمارت مننن
* تو کی هستیییی ( با داد ) ؟؟؟
- همونطور که ریدم تو خودم ، یه پاکت دستمال بغلم بود سریع برداشتم صورتمو پاک کردم و کلاه گیسمو برداشتم
- منم حالا میخوای چیکار کنی هاا
ببخشیدا ولی برای پس گرفتن پدر و مادرم این کارو کردم
شونه های جین رو گرفتم و کوبوندم به دیوار و ساق دستمو گذاشتم زیر گلوش
* بهت زده نگاش میکردم ، لبخندی زدم
و دستمو گذاشتم کنار لبش و رژی که هنگام پاک کردن صورتش بهم ریخت رو پاک کردم
- حالم خیلی بد بود ، جین خودشو ازم دور کرد ، تا اومدم از فرصت استفاده کنم که سریع در برم ، برم تو اتاقم ، جین دستمو گرفت
* فهمیدم میخواست فرار کنه ، سریع دستشو گرفتم ، برام مهم نبود که دیگه داره میمیره یا نه ، اون کی بود ، کی جرات کرده با چهره الکی بیاد تو عمارت مننن
* تو کی هستیییی ( با داد ) ؟؟؟
- همونطور که ریدم تو خودم ، یه پاکت دستمال بغلم بود سریع برداشتم صورتمو پاک کردم و کلاه گیسمو برداشتم
- منم حالا میخوای چیکار کنی هاا
ببخشیدا ولی برای پس گرفتن پدر و مادرم این کارو کردم
شونه های جین رو گرفتم و کوبوندم به دیوار و ساق دستمو گذاشتم زیر گلوش
* بهت زده نگاش میکردم ، لبخندی زدم
و دستمو گذاشتم کنار لبش و رژی که هنگام پاک کردن صورتش بهم ریخت رو پاک کردم
۲.۱k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.