سناریو
وقتی دخترشون از مامانت جدا شده وقتی ۱۶ سالته بر میگردن (به انواعن پدر)
نامجون :او دخترم توی چقدر بزرگ شدی
_به من نگو دخترم من دخترت نیستم
جین :توهم مثل من ورد واید هندسامی بابای
_اولن که من ازتو خوشگل ترم دومن تو بابای من نیستی
شوگا :ات این دخترمونه
_نه پس ننتم معلومه که دخترم
+او ماشالا مثل خودمی
_من مثل تو نیستم از تو بدترم
جیهوپ :شانساین کوچولوم بیا بغلم
_بهم دست نزن اسلن چرا بعد این همه سال اومدی گمشو برو همنجای که بودی من دخترت نیستم (ات جان یکم اروم باش ارمی ها جر.ت میدنا چه دخترشون باشی چه نه)
جیمین :دخترم میای پیش خودم زندگی کنی مطمئن باش زندگیمون خیلی خوب میشی
_هه منم اومد برو پیش همون دخترت من دختر مامانمم
تهیونگ : (این بچه خودشم ول کنه بچهاشو ول نمیده )
کوک : میدونم شاید باور نکنی دخترم ولی من واقعن تورو مامانتو خیلی دوست دارم نمیخواستم ازتون جدا شم ولی بخاطر کمپانی مجبور شدم
خو میدونم زیاد خوب نشده ولی بازم نظر بدین
نامجون :او دخترم توی چقدر بزرگ شدی
_به من نگو دخترم من دخترت نیستم
جین :توهم مثل من ورد واید هندسامی بابای
_اولن که من ازتو خوشگل ترم دومن تو بابای من نیستی
شوگا :ات این دخترمونه
_نه پس ننتم معلومه که دخترم
+او ماشالا مثل خودمی
_من مثل تو نیستم از تو بدترم
جیهوپ :شانساین کوچولوم بیا بغلم
_بهم دست نزن اسلن چرا بعد این همه سال اومدی گمشو برو همنجای که بودی من دخترت نیستم (ات جان یکم اروم باش ارمی ها جر.ت میدنا چه دخترشون باشی چه نه)
جیمین :دخترم میای پیش خودم زندگی کنی مطمئن باش زندگیمون خیلی خوب میشی
_هه منم اومد برو پیش همون دخترت من دختر مامانمم
تهیونگ : (این بچه خودشم ول کنه بچهاشو ول نمیده )
کوک : میدونم شاید باور نکنی دخترم ولی من واقعن تورو مامانتو خیلی دوست دارم نمیخواستم ازتون جدا شم ولی بخاطر کمپانی مجبور شدم
خو میدونم زیاد خوب نشده ولی بازم نظر بدین
۹.۰k
۰۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.