p2وقتی خوابن و پارچ اب یخ میریزی روشون
سناریو
درخواستی
پارت 2
وقتی خوابن و پارچ اب یخ میریزی روشون
---------------------------------
هوپی
در حالی ک داشت زیرلبیو توی خواب و بیداری با خودش زمزمه میکرد تو با لبخند شیطانی نزدیکش شدی .... همون لحظه هوپ توی خواب مشغول جنگ با هادس افسانه ای بود و نمیدونست ک قراره خوابش ب واقعیت تبدیل شده ....توی خوابش هادس اونو توی رودخونه ی یخ پرتاب کرد و جیهوپ زیر یخ ها گیر کرده بود و نمیتونست بیاد بالا ک همون موقع از خواب پرید و دید از سو و روش داره اب میچکه
_عه....چرا خیس شدم؟
تو پشت سرش بودی و هنوز ندیده بودت ...
_نکنه خوابم واقعی شده باشه و دوباره ب این دنیا برگشته باشم
تو ک از ماجرای خوابش خبر نداشتی فهمیدی بهترین وقته برای ترسوندنش چون حواسش نبودد...
اهمیتی به خیس بودنش ندادی و یهویی از پشت پریدی روش و دستتو دور گرندش حلقه کردی ...اینکارت باعث شد در حالی ک داشت با تخت یکی میشد جیغ گوش خراشی بکشه
-اخ ا/ت تویی...ترسیدممممم
+ها؟
این دوستمون ب دلیل بروز صداهای ناخوشایند تا اطلاع ثانوی از موهبت شنوایی برخوردار نیست....
--------------------
جیمین
بالای سرش اروم ایستاده بودی و در حالی ک داشتی قربون صدقه ی کیوتیش میرفتی اب رو توی صورتش خالی کردی
هینی کشید و یهویی نشست روی تخت
-ا/ت ....ا/ت ....دارم یخ میزنم .....ا/تتت
تو وایستاده بودی و ب چشماش ک الان اندازه ی نعلبکی گرد شده بود خیره شده بودی
+متاسم پارک جیمین...ولی اینکه دوسدخترتو ب حال خودش بزاری عواقبی داره
برگششتی تا بری از اتاق بیرون ولی دستت ب شدت کشیده شد و ب صورت ایکس پرت شدی توی بغلش
+جیمین....جیمین....ولم کن یخ زدم...بدنت عین یخ سردههه
-در حالی ک میخندید و محکم گرفته بودت گفت
_ک منو خیس میکنی پارک ا/ت اره؟
---------------------
ته ته
اونجور ک اروم یونتان رو بغل کرده بود و خوابیده بود باعث شد ی لحظه از تصمیمی ک داشتی منصرف شی ولی بعدش متاسفانه فرشته ی سمت چپ شونه ات دست ب کار شد و تهیونگ رو خیس اب کرد
یونتان با صدای داد ته بلند شد و همونطور ک شبیه موش شده بود فرار کرد و تو رو با تهیونگ تنها گذاشت
تهیونگ بهت نگاه کرد و فهمید خودتو وارد چ بازی ای کردی اینطور شد ک کاسه اب یونتان رو برداشت و تموم ابشو ریخت روت ....خواستی فرار کنی تا خیس نشی ولی از قدرت شلیک کیم تهیونگ هیچ بنی بشری نمیتونه فرار کنه
+کیییممم تهیونگگگگگگگ
_جان دلم؟
----------------
کوووک
اول کنارش رو تخت نشسته بودی و ب چهره ی غرق در خوابش زل زده بودی ک این فکر خبیثانه ب ذهنت رسید ....سریع از رو تخت پریدی و رفتی توی اشپزخونه تا پارچو برداری....خیلی کیوت پارچ رو گرفتی توی دستت و تاتی تاتی کنان رفتی توی اتاق و در رو بازی کردی ....ولی متاسفانه تا در باز شد ی سطل اب یخ از بالای در ریخت روت
تو ک شوک شده بودی با همون پارچ پرتقالی ک سوکجین برای جهیزیه بهت داده بود استاده بودی و نمیتونستی تکون بخوری
کوک پتو رو از رو خودش برداشت و در حالی پیروزمندانه لبخند میزد گفت
_من هیچوقت رکب نمیخورم جئون ا/ت
درخواستی
پارت 2
وقتی خوابن و پارچ اب یخ میریزی روشون
---------------------------------
هوپی
در حالی ک داشت زیرلبیو توی خواب و بیداری با خودش زمزمه میکرد تو با لبخند شیطانی نزدیکش شدی .... همون لحظه هوپ توی خواب مشغول جنگ با هادس افسانه ای بود و نمیدونست ک قراره خوابش ب واقعیت تبدیل شده ....توی خوابش هادس اونو توی رودخونه ی یخ پرتاب کرد و جیهوپ زیر یخ ها گیر کرده بود و نمیتونست بیاد بالا ک همون موقع از خواب پرید و دید از سو و روش داره اب میچکه
_عه....چرا خیس شدم؟
تو پشت سرش بودی و هنوز ندیده بودت ...
_نکنه خوابم واقعی شده باشه و دوباره ب این دنیا برگشته باشم
تو ک از ماجرای خوابش خبر نداشتی فهمیدی بهترین وقته برای ترسوندنش چون حواسش نبودد...
اهمیتی به خیس بودنش ندادی و یهویی از پشت پریدی روش و دستتو دور گرندش حلقه کردی ...اینکارت باعث شد در حالی ک داشت با تخت یکی میشد جیغ گوش خراشی بکشه
-اخ ا/ت تویی...ترسیدممممم
+ها؟
این دوستمون ب دلیل بروز صداهای ناخوشایند تا اطلاع ثانوی از موهبت شنوایی برخوردار نیست....
--------------------
جیمین
بالای سرش اروم ایستاده بودی و در حالی ک داشتی قربون صدقه ی کیوتیش میرفتی اب رو توی صورتش خالی کردی
هینی کشید و یهویی نشست روی تخت
-ا/ت ....ا/ت ....دارم یخ میزنم .....ا/تتت
تو وایستاده بودی و ب چشماش ک الان اندازه ی نعلبکی گرد شده بود خیره شده بودی
+متاسم پارک جیمین...ولی اینکه دوسدخترتو ب حال خودش بزاری عواقبی داره
برگششتی تا بری از اتاق بیرون ولی دستت ب شدت کشیده شد و ب صورت ایکس پرت شدی توی بغلش
+جیمین....جیمین....ولم کن یخ زدم...بدنت عین یخ سردههه
-در حالی ک میخندید و محکم گرفته بودت گفت
_ک منو خیس میکنی پارک ا/ت اره؟
---------------------
ته ته
اونجور ک اروم یونتان رو بغل کرده بود و خوابیده بود باعث شد ی لحظه از تصمیمی ک داشتی منصرف شی ولی بعدش متاسفانه فرشته ی سمت چپ شونه ات دست ب کار شد و تهیونگ رو خیس اب کرد
یونتان با صدای داد ته بلند شد و همونطور ک شبیه موش شده بود فرار کرد و تو رو با تهیونگ تنها گذاشت
تهیونگ بهت نگاه کرد و فهمید خودتو وارد چ بازی ای کردی اینطور شد ک کاسه اب یونتان رو برداشت و تموم ابشو ریخت روت ....خواستی فرار کنی تا خیس نشی ولی از قدرت شلیک کیم تهیونگ هیچ بنی بشری نمیتونه فرار کنه
+کیییممم تهیونگگگگگگگ
_جان دلم؟
----------------
کوووک
اول کنارش رو تخت نشسته بودی و ب چهره ی غرق در خوابش زل زده بودی ک این فکر خبیثانه ب ذهنت رسید ....سریع از رو تخت پریدی و رفتی توی اشپزخونه تا پارچو برداری....خیلی کیوت پارچ رو گرفتی توی دستت و تاتی تاتی کنان رفتی توی اتاق و در رو بازی کردی ....ولی متاسفانه تا در باز شد ی سطل اب یخ از بالای در ریخت روت
تو ک شوک شده بودی با همون پارچ پرتقالی ک سوکجین برای جهیزیه بهت داده بود استاده بودی و نمیتونستی تکون بخوری
کوک پتو رو از رو خودش برداشت و در حالی پیروزمندانه لبخند میزد گفت
_من هیچوقت رکب نمیخورم جئون ا/ت
۱۹.۳k
۲۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.