my mafia
پارت: ۱۹
-نمیدونم...فقط دلم میخواد کمکت کنم....اما یه چیزی رو میدونم...اونم اینه که وقتی میخندی بشدت خوشحال میشم !
+تاحالا هیچ کس اینو بهم نگفته بود! ممنون....برای همه کارایی که برام کردی.
-لباساتو بپوش و بیا صبحونه جیا و ته بازم اینجان.(رفت سمت در)
+باشه...الان میام
-سر میز میبینمت
+میبینمت
آقای جئون رفت بیرون و من توی اتاق تنها شدم.
رفتم توی حموم و دست و صورتم رو شستم و یه نگاهی به لباس ها انداختم....هیچ چیزی نبود که دست و پاهام رو بپوشونه....یهو یاد لباس های آقای جئون افتادم تنها لباس پوشیده ای بود که تو اتاق داشتم.
همونو پوشیدم و موهام رو شونه کردم....بعدش بالای سرم بستم. کفشم رو هم پوشیدم و رفتم پایین
+صبح بخیر
&صبح بخیر
٪صبح شما هم بخیر
٪این دختره زیادی اینجا نیست؟(در گوش ته)
&مطمئنم بالاخره بهش اعتراف میکنه(در گوش جیا)
٪امیدوارم همه چی بینشون خوب پیش بره(در گوش ته)
-اوه اینجایی؟(سمت ا.ت) خب حالا که همگی هستن بیایید شروع کنیم....ا.ت
(صندلی رو برای ا.ت کشید عقب و ا.ت هم نشست)
-نمیدونم...فقط دلم میخواد کمکت کنم....اما یه چیزی رو میدونم...اونم اینه که وقتی میخندی بشدت خوشحال میشم !
+تاحالا هیچ کس اینو بهم نگفته بود! ممنون....برای همه کارایی که برام کردی.
-لباساتو بپوش و بیا صبحونه جیا و ته بازم اینجان.(رفت سمت در)
+باشه...الان میام
-سر میز میبینمت
+میبینمت
آقای جئون رفت بیرون و من توی اتاق تنها شدم.
رفتم توی حموم و دست و صورتم رو شستم و یه نگاهی به لباس ها انداختم....هیچ چیزی نبود که دست و پاهام رو بپوشونه....یهو یاد لباس های آقای جئون افتادم تنها لباس پوشیده ای بود که تو اتاق داشتم.
همونو پوشیدم و موهام رو شونه کردم....بعدش بالای سرم بستم. کفشم رو هم پوشیدم و رفتم پایین
+صبح بخیر
&صبح بخیر
٪صبح شما هم بخیر
٪این دختره زیادی اینجا نیست؟(در گوش ته)
&مطمئنم بالاخره بهش اعتراف میکنه(در گوش جیا)
٪امیدوارم همه چی بینشون خوب پیش بره(در گوش ته)
-اوه اینجایی؟(سمت ا.ت) خب حالا که همگی هستن بیایید شروع کنیم....ا.ت
(صندلی رو برای ا.ت کشید عقب و ا.ت هم نشست)
۴.۸k
۱۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.