عاشقی عجیبه P²
ویو ا.ت:
وسطای کلاس بود حصلم سر رفته بود
ا.ت خطاب به بغل دستیش:هعی..هی با توام*اروم
جینا:بعله؟*آروم
ا.ت:حوصلت سر نرفته؟*آروم
جینا:خیلییییی*آروم
زنگ آزاد همون لحظه خورد(همون زنگ تفریح خودمون)
ا.ت:اسمت چیه؟
جینا:جینا و تو؟
ا.ت:ا.ت خوشبختم
جینا:همچنین
ا.ت:بیا بریم دیگ
همون لحظه فلیکس خطاب به تهیونگ:هه شرط میبندم اون دختررو تور میکنم
ذهن تهیونگ*باید حواسم بیشتر به این دختره باشه فلیکس روانیه شاید حتی بهش دست بزنه*
فلیکس فرار کرد و تهیونگ افتاد دنبالش و خورد به ا.ت
ا.ت داشت میوفتاد که تهیونگ دستشو گرفت و نزاشت که بیوفته
ا.ت:عذر میخوام ممنونم که منو گرفتی(با یه تعظیم کوچولو)
تهیونگ:منم معذرت میخوام ولی وظیفم بود
همه توی راه رو بودن و خیلی همهمه بود
توی همین شلوغی میونگ گیر داده بود به تهیونگ که البته تهیونگ به یه ورش هم نبود
ا.ت هم این دور برا داشت با جینا صحبت میکرد که یه دفعه میونگ رو پیش تهیونگ دید...(ا.ت هم از تهیونگ خوشش اومد)و به حرفاشون گوش کرد
میونگ:ددی میای پیشم؟
تهیونگ:خفه شو*آروم ولی شنیده میشد
میونگ:ددی میخوام زنگ آزاد با تو باشممم
تهیونگ:خفه شو*بلندتر از دفعه ی قبل
میونگ:ددی امروز میام خونتون نازم کنی
تهیونگ:خفه شوووو*عربده
میونگ:ددی تنبیهم میکنی؟*ذوق زده
تهیونگ:یه بار دیگه اونجوری صدام کنی کاری میکنم نتونی حرف بزنی
دستشو بلند کرد که بزنه تو گوش میونگ
ا.ت دویید سمتش و دستشو گرفت و آورد پایین و آروم طوری که فقط خودش بشنوه گفت:خودتو تو دردسر میندازی..اون میتونه بره پیش مدیر و بگه که تو اونو زدی و اخراجت کنن پس آروم باش
تهیونگ آروم شد و رفت
و باسن میونگ تبدیل شد به ته دیگ سوخته
فلش بک به زنگ آخر(زنگ خونه رفتن)
ویو تهیونگ
خیلی دنبال اون دختره گشتم که ازش بابت کار زنگ آزاد تشکر کنم اما پیداش نکردم
رفتم پیش دوستش
تهیونگ:ببین اون دوستت اسمش چیه؟
جینا:ا.ت؟
تهیونگ:اره همون میدونی کجاست؟
جینا:آخرین بار گفت میره دستشویی
تهیونگ:کِی گفت؟
جینا:۱۰ مین پیش
تهیونگ:باشه مرسی
دوییدم سمت دستشویی و رفتم داخل
داد زدم:ا.تتتتتتتت
در هارو دونه دونه زدم
همه جواب دادن جز یکی
درو باز کردم و دیدم فلیکس دستای ا.ت رو بالای سرش قفل کرده و نمیزاره حرکت کنه
سریع هلش دادم اونطرف و دست ا.ت رو گرفتم بردم
تا دم ماشینم بدون هیچ حرفی بردمش
تهیونگ:ا.ت من درموردت یه جور دیگه فکر میکردم
ا.ت:نه اون دستامو گرفته بود خودتم دیدی
تهیونگ:اوکی باشه ببین..میخواستم برای کار امروزت ازت تشکر کنم و بگم اگر وسیله ی نقلیه نداری برسونمت
ا.ت:خب اگه پررویی حساب نمیشه ممنون میشم
تهیونگ:عالیه
سوار ماشین شدن و رفتن و ا.ت آدرس خونشون رو داد و توی مسیر درباره ی سنشون و رنگ مورد علاقشونو این چیزا حرف میزدن
ویو ا.ت:
_رسیدیم همینجاست مرسی
تهیونگ:خواهش میکنم فقط یه چیزی امروز غروب..میای بریم...شهر بازی؟
ا.ت:ام..خب اره عالیه امم خب شمارتو بده هماهنگ کنیم
تهیونگ:باشه
(شمارشون بهم دادن دیگ)
ا.ت:بای بای
تهیونگ:خدافظ
رفتم داخل خونه و یه دوش۲مینی گرفتم و اومدم بیرون غذامو خوردم و ساعت شد ۳:۴۶ یه ذره کتاب خوندم و با هیرو(گربه ی ا.ت)بازی کردم و ساعت شد ۴:۵۷ به تهیونگ زنگ زدم
تهیونگ:سلام خوبی؟دارم میام دنبالت
ا.ت:سلام مرسی منتظرم
ته:باشه الان میرسم بای بای
ا.ت:بای
قطع کردم
آماده شدم(استایل ا.ت اسلاید ۲)
ویو تهیونگ:
وقتی رسیدم خونه یه دوش ۵ مینی گرفتم و ناهارمو پختم و خوردم و بعد موزیک گوش دادم ساعت شد ۳:۳۶ بعد با یونتان(سگ تهیونگ) بازی کردم و بهش غذا دادم و بعد سریع آماده شدم(استایل تهیونگ اسلاید ۳)
و راه افتادم
که یهو ا.ت زنگ زد حرف زدیم و بعد ۷ مین رسیدم و بهش تک زنگ زدم و اومد پایین و تا از در اومد بیرون قلبم دوباره لرزید و تند تند زد
راوی:
ا.ت اومد و سوار ماشین شد و راه افتادن....*ادامه دارد*
شرایط:۲۰ لایک
۱۵ کامنت
۱۶۵ فالوور
دوستون دارم لاوام امیدوارم که دوست داشته بوده داشته باشید (میدونم مثل پوتک گفتم اگر اصکی حساب میشه که معذرت با اینکه خود پوتک نمیبینه) و بچها اگه حمایت بشه ادامشو میسازم بووووسسسس بایییی
وسطای کلاس بود حصلم سر رفته بود
ا.ت خطاب به بغل دستیش:هعی..هی با توام*اروم
جینا:بعله؟*آروم
ا.ت:حوصلت سر نرفته؟*آروم
جینا:خیلییییی*آروم
زنگ آزاد همون لحظه خورد(همون زنگ تفریح خودمون)
ا.ت:اسمت چیه؟
جینا:جینا و تو؟
ا.ت:ا.ت خوشبختم
جینا:همچنین
ا.ت:بیا بریم دیگ
همون لحظه فلیکس خطاب به تهیونگ:هه شرط میبندم اون دختررو تور میکنم
ذهن تهیونگ*باید حواسم بیشتر به این دختره باشه فلیکس روانیه شاید حتی بهش دست بزنه*
فلیکس فرار کرد و تهیونگ افتاد دنبالش و خورد به ا.ت
ا.ت داشت میوفتاد که تهیونگ دستشو گرفت و نزاشت که بیوفته
ا.ت:عذر میخوام ممنونم که منو گرفتی(با یه تعظیم کوچولو)
تهیونگ:منم معذرت میخوام ولی وظیفم بود
همه توی راه رو بودن و خیلی همهمه بود
توی همین شلوغی میونگ گیر داده بود به تهیونگ که البته تهیونگ به یه ورش هم نبود
ا.ت هم این دور برا داشت با جینا صحبت میکرد که یه دفعه میونگ رو پیش تهیونگ دید...(ا.ت هم از تهیونگ خوشش اومد)و به حرفاشون گوش کرد
میونگ:ددی میای پیشم؟
تهیونگ:خفه شو*آروم ولی شنیده میشد
میونگ:ددی میخوام زنگ آزاد با تو باشممم
تهیونگ:خفه شو*بلندتر از دفعه ی قبل
میونگ:ددی امروز میام خونتون نازم کنی
تهیونگ:خفه شوووو*عربده
میونگ:ددی تنبیهم میکنی؟*ذوق زده
تهیونگ:یه بار دیگه اونجوری صدام کنی کاری میکنم نتونی حرف بزنی
دستشو بلند کرد که بزنه تو گوش میونگ
ا.ت دویید سمتش و دستشو گرفت و آورد پایین و آروم طوری که فقط خودش بشنوه گفت:خودتو تو دردسر میندازی..اون میتونه بره پیش مدیر و بگه که تو اونو زدی و اخراجت کنن پس آروم باش
تهیونگ آروم شد و رفت
و باسن میونگ تبدیل شد به ته دیگ سوخته
فلش بک به زنگ آخر(زنگ خونه رفتن)
ویو تهیونگ
خیلی دنبال اون دختره گشتم که ازش بابت کار زنگ آزاد تشکر کنم اما پیداش نکردم
رفتم پیش دوستش
تهیونگ:ببین اون دوستت اسمش چیه؟
جینا:ا.ت؟
تهیونگ:اره همون میدونی کجاست؟
جینا:آخرین بار گفت میره دستشویی
تهیونگ:کِی گفت؟
جینا:۱۰ مین پیش
تهیونگ:باشه مرسی
دوییدم سمت دستشویی و رفتم داخل
داد زدم:ا.تتتتتتتت
در هارو دونه دونه زدم
همه جواب دادن جز یکی
درو باز کردم و دیدم فلیکس دستای ا.ت رو بالای سرش قفل کرده و نمیزاره حرکت کنه
سریع هلش دادم اونطرف و دست ا.ت رو گرفتم بردم
تا دم ماشینم بدون هیچ حرفی بردمش
تهیونگ:ا.ت من درموردت یه جور دیگه فکر میکردم
ا.ت:نه اون دستامو گرفته بود خودتم دیدی
تهیونگ:اوکی باشه ببین..میخواستم برای کار امروزت ازت تشکر کنم و بگم اگر وسیله ی نقلیه نداری برسونمت
ا.ت:خب اگه پررویی حساب نمیشه ممنون میشم
تهیونگ:عالیه
سوار ماشین شدن و رفتن و ا.ت آدرس خونشون رو داد و توی مسیر درباره ی سنشون و رنگ مورد علاقشونو این چیزا حرف میزدن
ویو ا.ت:
_رسیدیم همینجاست مرسی
تهیونگ:خواهش میکنم فقط یه چیزی امروز غروب..میای بریم...شهر بازی؟
ا.ت:ام..خب اره عالیه امم خب شمارتو بده هماهنگ کنیم
تهیونگ:باشه
(شمارشون بهم دادن دیگ)
ا.ت:بای بای
تهیونگ:خدافظ
رفتم داخل خونه و یه دوش۲مینی گرفتم و اومدم بیرون غذامو خوردم و ساعت شد ۳:۴۶ یه ذره کتاب خوندم و با هیرو(گربه ی ا.ت)بازی کردم و ساعت شد ۴:۵۷ به تهیونگ زنگ زدم
تهیونگ:سلام خوبی؟دارم میام دنبالت
ا.ت:سلام مرسی منتظرم
ته:باشه الان میرسم بای بای
ا.ت:بای
قطع کردم
آماده شدم(استایل ا.ت اسلاید ۲)
ویو تهیونگ:
وقتی رسیدم خونه یه دوش ۵ مینی گرفتم و ناهارمو پختم و خوردم و بعد موزیک گوش دادم ساعت شد ۳:۳۶ بعد با یونتان(سگ تهیونگ) بازی کردم و بهش غذا دادم و بعد سریع آماده شدم(استایل تهیونگ اسلاید ۳)
و راه افتادم
که یهو ا.ت زنگ زد حرف زدیم و بعد ۷ مین رسیدم و بهش تک زنگ زدم و اومد پایین و تا از در اومد بیرون قلبم دوباره لرزید و تند تند زد
راوی:
ا.ت اومد و سوار ماشین شد و راه افتادن....*ادامه دارد*
شرایط:۲۰ لایک
۱۵ کامنت
۱۶۵ فالوور
دوستون دارم لاوام امیدوارم که دوست داشته بوده داشته باشید (میدونم مثل پوتک گفتم اگر اصکی حساب میشه که معذرت با اینکه خود پوتک نمیبینه) و بچها اگه حمایت بشه ادامشو میسازم بووووسسسس بایییی
۴.۲k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.