دیدار دوباره پارت ده
دیدار دوباره پارت ده
بدون نگاه کردن به من پیراهنش رو در آورد .خیلی سعی کردم به خیر از زحمتش به جای دیگه ای نگاه نکنم ولی موفق نشدم و نگاهم رفت سمت سیسپکاش وااااوووو مای کاش چه چیزیه این همسایه ما هم شیطونه میگه شب برو بهش تجاوز کن ای خاک تو سر منحرفت ا/ت.
بعد از خفه کردن صدای وجدانم پاشدم دستکش های پزشکیم رو پوشیدم و با باند و پانسمان الکل و پنیر رفتم سمتش زخمش بد جور بود مگه اون پسره چاقو داشت؟!
باید میپرسیدم چی شده واقعا چاقو بوده؟!
ا/ت:آقای اوه جای زخم چیه؟!چاقو بوده؟!!!
جواب نداد وا کر شده مگه؟!
اعصابم بهم ریخت و گفتم:جناب اوه با شما هستم.
نگاهم کرد واقعا داشتم کم کم کنترل خودم رو از دست میدادم.نگاه عصبیم رو دید که گفت: جای چاقو هست .
گیج شدم مگه اون یارو چاقو داشت اصلا مگه پیراهنش پاره شد وا امکان نداره من که کور نیستم.
گفتم :اون آقا که چاقو نداشت ؟!!!
سهون:اون آقا نه ولی رفیقاش که بعد از رفتن به نفر اومدن داشتن.
لحنش حالت تیکه دار بود خیلی نگران شدم باید بخیه میشد ولی به روی خودم نیاوردم .
رفتم وسایل بخیه رو آوردم و شروع کردم به تمیز کردن رد خون با پنبه و الکل که جیغش رفت هوا و شروع کرد به آخ و اوخ کردن .
ا/ت:شما الان دقیقا مشکلتون چیه من که حتی هنوز بخیه هم نکردم؟!
سهون:خب میسوزه اخخخخخخ.
بدون توجه به داد و بیداداش ضدعفونی کردم پوستش رو و بدون توجه به تکونی خوردناش و جیغ زدناش بخیه کردم وای خدا این چرا اینقدر لولیه وا مگه میشه آدم اینقدر لوس مثلا مرده .
زیاد طول نکشید چون فقط چندتا زخم نه چندان بزرگ و عمیق بودن.
الان باید صورتش رو معاینه میکردم وای خدا این پشتش به من بود اینقدر منحرف شدن الان برم بشینم جلوش روبه رو سیسپکاش.اخه خدایا چی میشد به منم یه سیسپک درست و حسابی میدادی محتاجش نمیشدم والا.
با باند شونه و زخم هاش رو باند پیچی کردم و بعد رفتم جلوش تا صورتش رو ببینم.رفتم جلوش و سعی کردم با حفظ غرور همیشگیم معاینه کنم و به سیسپک های گناه اندازش توجه نکنم. با همون چهره جدی رفتم جلوش و اول دست گذاشتم روی گونش که ضربه خورده بود تا مطمئن بشم نشکسته.ولی نشکسته بود .دیدم خیره شده بهم توجهی نکردم و معاینه کردم بعدم رفتم سمت لباس های که اونجا بود و یکی رو خیلی خوشگل بود بیرون کشیدم از چوب لباسیش و کمکش کردم بپوشه بعدم گفتم یه پماد مسکن بگیره و بزنه روی صورتش و چندتا قرص میکنم برای نوشتم و رفتم بیرون چرا این اولش نگاهم نمیکرد بعد نگاهش رو آخر بر نمی داشت مردم قاطی دارن ها والا.
بدون نگاه کردن به من پیراهنش رو در آورد .خیلی سعی کردم به خیر از زحمتش به جای دیگه ای نگاه نکنم ولی موفق نشدم و نگاهم رفت سمت سیسپکاش وااااوووو مای کاش چه چیزیه این همسایه ما هم شیطونه میگه شب برو بهش تجاوز کن ای خاک تو سر منحرفت ا/ت.
بعد از خفه کردن صدای وجدانم پاشدم دستکش های پزشکیم رو پوشیدم و با باند و پانسمان الکل و پنیر رفتم سمتش زخمش بد جور بود مگه اون پسره چاقو داشت؟!
باید میپرسیدم چی شده واقعا چاقو بوده؟!
ا/ت:آقای اوه جای زخم چیه؟!چاقو بوده؟!!!
جواب نداد وا کر شده مگه؟!
اعصابم بهم ریخت و گفتم:جناب اوه با شما هستم.
نگاهم کرد واقعا داشتم کم کم کنترل خودم رو از دست میدادم.نگاه عصبیم رو دید که گفت: جای چاقو هست .
گیج شدم مگه اون یارو چاقو داشت اصلا مگه پیراهنش پاره شد وا امکان نداره من که کور نیستم.
گفتم :اون آقا که چاقو نداشت ؟!!!
سهون:اون آقا نه ولی رفیقاش که بعد از رفتن به نفر اومدن داشتن.
لحنش حالت تیکه دار بود خیلی نگران شدم باید بخیه میشد ولی به روی خودم نیاوردم .
رفتم وسایل بخیه رو آوردم و شروع کردم به تمیز کردن رد خون با پنبه و الکل که جیغش رفت هوا و شروع کرد به آخ و اوخ کردن .
ا/ت:شما الان دقیقا مشکلتون چیه من که حتی هنوز بخیه هم نکردم؟!
سهون:خب میسوزه اخخخخخخ.
بدون توجه به داد و بیداداش ضدعفونی کردم پوستش رو و بدون توجه به تکونی خوردناش و جیغ زدناش بخیه کردم وای خدا این چرا اینقدر لولیه وا مگه میشه آدم اینقدر لوس مثلا مرده .
زیاد طول نکشید چون فقط چندتا زخم نه چندان بزرگ و عمیق بودن.
الان باید صورتش رو معاینه میکردم وای خدا این پشتش به من بود اینقدر منحرف شدن الان برم بشینم جلوش روبه رو سیسپکاش.اخه خدایا چی میشد به منم یه سیسپک درست و حسابی میدادی محتاجش نمیشدم والا.
با باند شونه و زخم هاش رو باند پیچی کردم و بعد رفتم جلوش تا صورتش رو ببینم.رفتم جلوش و سعی کردم با حفظ غرور همیشگیم معاینه کنم و به سیسپک های گناه اندازش توجه نکنم. با همون چهره جدی رفتم جلوش و اول دست گذاشتم روی گونش که ضربه خورده بود تا مطمئن بشم نشکسته.ولی نشکسته بود .دیدم خیره شده بهم توجهی نکردم و معاینه کردم بعدم رفتم سمت لباس های که اونجا بود و یکی رو خیلی خوشگل بود بیرون کشیدم از چوب لباسیش و کمکش کردم بپوشه بعدم گفتم یه پماد مسکن بگیره و بزنه روی صورتش و چندتا قرص میکنم برای نوشتم و رفتم بیرون چرا این اولش نگاهم نمیکرد بعد نگاهش رو آخر بر نمی داشت مردم قاطی دارن ها والا.
۵.۷k
۰۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.