p 14
p 14
پرش زمانی صبح
ویو ات
با دل درد شدید از خواب پاشدم
دیدم ته محکم بغلم کرده و دستمو گرفته
طوری ک نمیتونستم بیام بیرون
اروم صداش کردم
ا. ت: ته..... ته...... پاشو مردم از درددددددد
ته: هووووم؟
ا. ت: ته ااییی دلم پاشو
ته پاشد صاف نشست و بم خیره شد
ته: چت شده تووووو
ا. ت: ب خاطر جناب عالی بنده باید این همه درد بکشم؟
ته: بله پس چی منو داشتن ب همین سادگیا نیست ک
ا. ت: اره جان عمت
ته تک خنده ای کردو پاشد
ته: پاشو صبحانمو اماده کن باید برم الان کوک و جین خونه رو رو سر نامجون خراب کردن
ا. ت: ی سوال فنی کوک و جین و نامجون کیه!؟ ها؟؟
ا. ت تو دلش: یعنی اینایی ک میگه کین؟
ویو ته
وقتی فهمیدم چ دسته گلی ب اب دادم حالا یکی بیاد جمعش کنه با
ته: ها هیچی فکر کنم شب خواب دیدم عجییییب!!
ا. ت پاشد رف صبحانمو اماده کرد
ویو ا. ت
رفتم صبحانشو اماده کردم خوردو بعد از کارای......
(گرفتین دیگه نه؟) رفت
همه کارهارو با وجود دل دردم کردم و نشستم و تلوزیونو باز کردم نفهمیدم کی خوابم برد
وقتی چشامو باز کردم حدودای عصر میشد
ضعف کرده بودم ی چیز خوردمو شام درست کردم
پرش زمانی
الان ساعت 12:30 دقیقس ولی هنوز از ته خبری نیس
نشستم داشتم با گوشیم ور میرفتم ک یکی با شماره ناشناس زنگ زد
جواب دادم
ا. ت: الو بفرمائید شما؟
جیمین: الو من جیمینم رفیق ته زود تر خودتو ب بیمارستان برسون ته حالش خوب نیست
قطع کرد
با هزار بدبختی پاشدم لباس پوشیدم و راه افتادم سمت بیمارستان
وقتی وارد بیمارستان شدم رفتم سمت پذیرش
ا. ت: ببخشید کیم تهیونگ کدوم اتاقه
پرستار: ی لحضه صبر کنیددددد
پرستار: همون بیماری بود ک تصادف کرده بود الان اتاق عمله باید صبر کنید
با گفتن حرفش انکار اب داغ ریختن تو سرم
راه افتادم سمت اتاق عمل ک وقتی وارد سالن شدم با 6 تا پسر روبرو شدم
یعنی اینا کین؟ شاید دوستاشن؟ اما چرا هیچوقت راجبشون حرف نزده؟
تا منو دیدن اومدن سمتم
جیمین: ا. تتتتت اومدی؟
نامجون: چرا انقدر دیر کردی
یونگی: باورم نمیشههههه
ا. ت: شما کی هستین؟ چ بلایی سر ته اومده؟
جین: یونا...... یونا کرده
ا. ت: یونا کیه؟
جی هوپ: رفیق صمیمی، شما
ا. ت: شما اونو از کجا میشناسین
اصن اون ته رو از کجا میشناسه
خیلی گیج شده بودمممممم مخم کار نمیکرد اینا کین؟ یونا ته رو از کجا میشناسه؟ اصن ته کووووو؟
پرش زمانی صبح
ویو ات
با دل درد شدید از خواب پاشدم
دیدم ته محکم بغلم کرده و دستمو گرفته
طوری ک نمیتونستم بیام بیرون
اروم صداش کردم
ا. ت: ته..... ته...... پاشو مردم از درددددددد
ته: هووووم؟
ا. ت: ته ااییی دلم پاشو
ته پاشد صاف نشست و بم خیره شد
ته: چت شده تووووو
ا. ت: ب خاطر جناب عالی بنده باید این همه درد بکشم؟
ته: بله پس چی منو داشتن ب همین سادگیا نیست ک
ا. ت: اره جان عمت
ته تک خنده ای کردو پاشد
ته: پاشو صبحانمو اماده کن باید برم الان کوک و جین خونه رو رو سر نامجون خراب کردن
ا. ت: ی سوال فنی کوک و جین و نامجون کیه!؟ ها؟؟
ا. ت تو دلش: یعنی اینایی ک میگه کین؟
ویو ته
وقتی فهمیدم چ دسته گلی ب اب دادم حالا یکی بیاد جمعش کنه با
ته: ها هیچی فکر کنم شب خواب دیدم عجییییب!!
ا. ت پاشد رف صبحانمو اماده کرد
ویو ا. ت
رفتم صبحانشو اماده کردم خوردو بعد از کارای......
(گرفتین دیگه نه؟) رفت
همه کارهارو با وجود دل دردم کردم و نشستم و تلوزیونو باز کردم نفهمیدم کی خوابم برد
وقتی چشامو باز کردم حدودای عصر میشد
ضعف کرده بودم ی چیز خوردمو شام درست کردم
پرش زمانی
الان ساعت 12:30 دقیقس ولی هنوز از ته خبری نیس
نشستم داشتم با گوشیم ور میرفتم ک یکی با شماره ناشناس زنگ زد
جواب دادم
ا. ت: الو بفرمائید شما؟
جیمین: الو من جیمینم رفیق ته زود تر خودتو ب بیمارستان برسون ته حالش خوب نیست
قطع کرد
با هزار بدبختی پاشدم لباس پوشیدم و راه افتادم سمت بیمارستان
وقتی وارد بیمارستان شدم رفتم سمت پذیرش
ا. ت: ببخشید کیم تهیونگ کدوم اتاقه
پرستار: ی لحضه صبر کنیددددد
پرستار: همون بیماری بود ک تصادف کرده بود الان اتاق عمله باید صبر کنید
با گفتن حرفش انکار اب داغ ریختن تو سرم
راه افتادم سمت اتاق عمل ک وقتی وارد سالن شدم با 6 تا پسر روبرو شدم
یعنی اینا کین؟ شاید دوستاشن؟ اما چرا هیچوقت راجبشون حرف نزده؟
تا منو دیدن اومدن سمتم
جیمین: ا. تتتتت اومدی؟
نامجون: چرا انقدر دیر کردی
یونگی: باورم نمیشههههه
ا. ت: شما کی هستین؟ چ بلایی سر ته اومده؟
جین: یونا...... یونا کرده
ا. ت: یونا کیه؟
جی هوپ: رفیق صمیمی، شما
ا. ت: شما اونو از کجا میشناسین
اصن اون ته رو از کجا میشناسه
خیلی گیج شده بودمممممم مخم کار نمیکرد اینا کین؟ یونا ته رو از کجا میشناسه؟ اصن ته کووووو؟
۳۳.۸k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.