سرزمینی آشنا
تقدیر با زیرصدای «ای ایران» در سرزمین بولیوار
🔹بعد از پرچم ایران، دومین چیزی که در شهر کاراکاس جلب توجه میکند انبوهی نماد، نقاشی و مجسمه با طرح سیمون بولیوار است و حالا در چنین شرایطی سرود «ای ایران ای مرز پرگهر» در فضای کاخ طنین انداز میشود.
🔹آمریکای لاتین پس از یک دهه بار دیگر مقصد سفر خارجی رئیسجمهور شده بود (در دوره ۸ ساله دولت یازدهم و دوازدهم، رئیس دولت تنها یکبار و آنهم برای تحویل ریاست جنبش غیرمتعهدها راهی ونزوئلا شده بود)؛ کشوری که فراتر از دوستیاش در روزهای سخت و دشوار ایران، یکی از موفقترین مقاصد تجاری ایران تا سالهایی نه چندان دور بود.
🔹کاراکاس شهری بنا شده در کوهپایههای سرسبز است؛ وجود پرچمهای متعدد ایران، این ظن را بیشتر به یقین نزدیک میکند که شاید اینجا «همون ماسوله خودمونه»! در ونزوئلا آسمان بهطور میانگین ۸ برابر ایران میبارد و ایدهی «کشت فراسرزمینی» در ونزوئلا که مدتی است در ایران نیز طرح میشود، بابت دست و دل باز بودن همین آسمان است.
🔹در اینجا «سیمون بولیوار» همواره در کُنج زندگی مردم وجود دارد، مردم هرکدام به شکلی نماد بولیوار را در زندگی خود جا دادهاند؛ پس طبیعی است که اولین برنامه رئیسجمهور هم قبل از ورود به کاخ ریاست جمهوری ونزوئلا، حضور در آرامگاه سیمون بولیوار باشد.
🔹به فاصله نه چندان دوری از آرامگاه سیمون بولیوار، وارد کاخ ریاست جمهوری ونزوئلا میشویم. صدای آشنایی به گوش میرسد. گروه نوازندهای «ای ایران ای مرز پرگهر» را در حیاط کاخ مینوازد. سرودی غیررسمی که احتمالاً همگانیترین سرود با مضمون وطندوستی ما ایرانیان است.
🔹آمریکای لاتین چیزی شبیه به این حیاط کوچک است؛ جایی که هنر، دین و حتی فوتبال، به مبارزه و آزادیخواهی ختم میشود. شاید همینهاست که ونزوئلا را برای ایرانیان تبدیل به سرزمینی آشنا میکند؛ شبیه به برادری که سالها دنبالش گشتهایم تا پیداش کردیم.
🔹در یکی از خیابانهای مرکزی شهر، پیرمردی که انگلیسی میگوید؟ «ممنونم از شما. شما به ما بنزین فروختید»! ارسال پنج نفتکش حامل سوخت، بعید است کفاف بنزین یک ماه یک کشور ۳۰ میلیون نفری را بدهد اما نام ایران را در حافظه جمعی مردم این کشور ثبت کرده است.
🔹دیگر ساعت حدود ۸ شب، آسمان تیره میشود، بعد از نزدیک به ۲۴ ساعت بالاخره آفتاب در سفر ما غروب میکند.
🔹بعد از پرچم ایران، دومین چیزی که در شهر کاراکاس جلب توجه میکند انبوهی نماد، نقاشی و مجسمه با طرح سیمون بولیوار است و حالا در چنین شرایطی سرود «ای ایران ای مرز پرگهر» در فضای کاخ طنین انداز میشود.
🔹آمریکای لاتین پس از یک دهه بار دیگر مقصد سفر خارجی رئیسجمهور شده بود (در دوره ۸ ساله دولت یازدهم و دوازدهم، رئیس دولت تنها یکبار و آنهم برای تحویل ریاست جنبش غیرمتعهدها راهی ونزوئلا شده بود)؛ کشوری که فراتر از دوستیاش در روزهای سخت و دشوار ایران، یکی از موفقترین مقاصد تجاری ایران تا سالهایی نه چندان دور بود.
🔹کاراکاس شهری بنا شده در کوهپایههای سرسبز است؛ وجود پرچمهای متعدد ایران، این ظن را بیشتر به یقین نزدیک میکند که شاید اینجا «همون ماسوله خودمونه»! در ونزوئلا آسمان بهطور میانگین ۸ برابر ایران میبارد و ایدهی «کشت فراسرزمینی» در ونزوئلا که مدتی است در ایران نیز طرح میشود، بابت دست و دل باز بودن همین آسمان است.
🔹در اینجا «سیمون بولیوار» همواره در کُنج زندگی مردم وجود دارد، مردم هرکدام به شکلی نماد بولیوار را در زندگی خود جا دادهاند؛ پس طبیعی است که اولین برنامه رئیسجمهور هم قبل از ورود به کاخ ریاست جمهوری ونزوئلا، حضور در آرامگاه سیمون بولیوار باشد.
🔹به فاصله نه چندان دوری از آرامگاه سیمون بولیوار، وارد کاخ ریاست جمهوری ونزوئلا میشویم. صدای آشنایی به گوش میرسد. گروه نوازندهای «ای ایران ای مرز پرگهر» را در حیاط کاخ مینوازد. سرودی غیررسمی که احتمالاً همگانیترین سرود با مضمون وطندوستی ما ایرانیان است.
🔹آمریکای لاتین چیزی شبیه به این حیاط کوچک است؛ جایی که هنر، دین و حتی فوتبال، به مبارزه و آزادیخواهی ختم میشود. شاید همینهاست که ونزوئلا را برای ایرانیان تبدیل به سرزمینی آشنا میکند؛ شبیه به برادری که سالها دنبالش گشتهایم تا پیداش کردیم.
🔹در یکی از خیابانهای مرکزی شهر، پیرمردی که انگلیسی میگوید؟ «ممنونم از شما. شما به ما بنزین فروختید»! ارسال پنج نفتکش حامل سوخت، بعید است کفاف بنزین یک ماه یک کشور ۳۰ میلیون نفری را بدهد اما نام ایران را در حافظه جمعی مردم این کشور ثبت کرده است.
🔹دیگر ساعت حدود ۸ شب، آسمان تیره میشود، بعد از نزدیک به ۲۴ ساعت بالاخره آفتاب در سفر ما غروب میکند.
۱.۲k
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.