^وقتی به ماهی گیری علاقه داشت و...^
Pt.2/3
جین خیلی خوشحال بنظر میومد که میتونه دوباره به اون دریاچه برای ماهی گیری سر بزنه.... اونقدری محوش بودم که متوجه وضعیت خودم نشده بودم...
-" ا/ت... این... خون... داری خون دماغ میشی!"
با حرفی که زد عقل از سرم پرید و سراسیمه سمت دستشویی حمله ور شدم....
می تونستم نگرانی جین رو از لحن صدای بغض دارش، متوجه بشم... جوری که پشت دَر صدام میزد و حالم رو می پرسید... برای اینکه خیالش رو راحت کنم تنها حرفی که میتونستم بگم این بود که حالم خوبه!
+"جین... نگران نباش.. حالم خوبه"
تقریبا پس از ۳ دقیقه از دستشویی اومدم تا اینکه با بغل گرمی رو برو شدم... تنها کاری که اون لحضه خوب بود، این بود که منم متقابل بغلش کنم تا بلکه از ناراحتیش کمتر بشه...
-" تو مطمعنی که حالت خوبه؟"
+" معلومه که خوبم... احتمالا به خاطر فشار کاری خون دماغ شدم"
-" لطفا دیگه به خودت سخت نگیر"
+"اوهوم"
~~~~~~~~~~~~~~
(پرش به محل دریاچه)
+"جین! یه ماهی هم اونجاعه... بگیرش!"
-" وایسا... گرفتمش"
حس سرمایی که احساس کردم باعث شدم چشمم به آسمون بیفته.... ابرا در حال پوشاندن خورشید بودند. هوا هم سرد تر میشد و باعث به وجود اومدن موج های کوچیک و بزرگ می شد... به گمانم قراره آسمون اشک بریزه....
+" جین... فکر کنم قراره بارون بیاد... بهتره به سمت خشکی بریم"
-" راستش یکم دو دلم... دوست دارم بازم ماهی گیری کنم اما... احتمالا حق با توعه"
قایق چوبی رو به سمت خشکی هدایت می کردیم... اما با موج هایی که به وجود آمده بود... انگار دریاچه مانع رفتن ما میشد...
کمی بعد که گذشت... تنها با یک موج.. توسط دریاچه بلعیده شدیم... و فقط ما بودیم و سیاهی مطلق!
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
★فالو؟ لایک؟ کامنت؟★
فردا پارت آخر رو می زارم...
#BTS#RM#JIN#SUGA#JHOPE#JIMIN#V#JK#ARMY#KPOP#Blackpink#lisa#rose#jisoo#jennie#blink#twice#straykids#txt#aespa#exo#gidle#itzy#iu#zico#crush#blackswan##seventeen#run#rockstar#fake#fun#sad#soft#mood#soundcloud#spotify#lyrics#music#kdrama#love#korea#china#italy#cute#dark#wisgoon#wis#video#photo#pic#lgbt#mbti
#فیک#سناریو#تکپارتی#چندپارتی
جین خیلی خوشحال بنظر میومد که میتونه دوباره به اون دریاچه برای ماهی گیری سر بزنه.... اونقدری محوش بودم که متوجه وضعیت خودم نشده بودم...
-" ا/ت... این... خون... داری خون دماغ میشی!"
با حرفی که زد عقل از سرم پرید و سراسیمه سمت دستشویی حمله ور شدم....
می تونستم نگرانی جین رو از لحن صدای بغض دارش، متوجه بشم... جوری که پشت دَر صدام میزد و حالم رو می پرسید... برای اینکه خیالش رو راحت کنم تنها حرفی که میتونستم بگم این بود که حالم خوبه!
+"جین... نگران نباش.. حالم خوبه"
تقریبا پس از ۳ دقیقه از دستشویی اومدم تا اینکه با بغل گرمی رو برو شدم... تنها کاری که اون لحضه خوب بود، این بود که منم متقابل بغلش کنم تا بلکه از ناراحتیش کمتر بشه...
-" تو مطمعنی که حالت خوبه؟"
+" معلومه که خوبم... احتمالا به خاطر فشار کاری خون دماغ شدم"
-" لطفا دیگه به خودت سخت نگیر"
+"اوهوم"
~~~~~~~~~~~~~~
(پرش به محل دریاچه)
+"جین! یه ماهی هم اونجاعه... بگیرش!"
-" وایسا... گرفتمش"
حس سرمایی که احساس کردم باعث شدم چشمم به آسمون بیفته.... ابرا در حال پوشاندن خورشید بودند. هوا هم سرد تر میشد و باعث به وجود اومدن موج های کوچیک و بزرگ می شد... به گمانم قراره آسمون اشک بریزه....
+" جین... فکر کنم قراره بارون بیاد... بهتره به سمت خشکی بریم"
-" راستش یکم دو دلم... دوست دارم بازم ماهی گیری کنم اما... احتمالا حق با توعه"
قایق چوبی رو به سمت خشکی هدایت می کردیم... اما با موج هایی که به وجود آمده بود... انگار دریاچه مانع رفتن ما میشد...
کمی بعد که گذشت... تنها با یک موج.. توسط دریاچه بلعیده شدیم... و فقط ما بودیم و سیاهی مطلق!
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
★فالو؟ لایک؟ کامنت؟★
فردا پارت آخر رو می زارم...
#BTS#RM#JIN#SUGA#JHOPE#JIMIN#V#JK#ARMY#KPOP#Blackpink#lisa#rose#jisoo#jennie#blink#twice#straykids#txt#aespa#exo#gidle#itzy#iu#zico#crush#blackswan##seventeen#run#rockstar#fake#fun#sad#soft#mood#soundcloud#spotify#lyrics#music#kdrama#love#korea#china#italy#cute#dark#wisgoon#wis#video#photo#pic#lgbt#mbti
#فیک#سناریو#تکپارتی#چندپارتی
۴.۰k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.