/عشق بعد رنج/
part :1
ا.ت:
از خواب بیدار شدم کارای لازم رو انجام دادم رفتم پایین جیمین صبحونه رو آماده کرده بود سلام کردم و نشستیم صبحونه خوردیم سر صبحونه با جیمین حرف نزدم منو رساند و گفت موقع برگشت میاد دنبالم من توی شرکت بزرگ کار میکنم رفتم تو به همه سلام کردم و رفتم پشت میزم که رئیسم آقای هیون جی گفت فقط کار کنان خانم برن پایین رفتیم (علامت هیون جی ♧)
♧:کارکنان آقای جئون قراره بیاد و به خاطر بدهکاری من یکی از شما رو به عنوان خدمتکار انتخاب کنه به صف شید
همه تعجب کرده بودین که یه دفعه در باز شد یه آقای خوشتیپ ولی سرد وارد شد و به همه نگاه کرد و به من زل زد رفت تو دفتر اون هیون جی عوضی
کوک:
امروز قرار بود به جای بدهکاری از هیون جی نچسپ یه خدمتکار برای عمارت بگیرم با تهیونگ رفتیم وارد که شدیم یکی از کارکنا خیلی زیبا بود بدون در زدن رفتم تو اتاق هیون جی بلند شد تعزییم کرد و گفت ♧:انتخاب کردین ارباب
کوک:اره اونو اسمش چیه
♧:اسمش ا.ته میتونید ببرینش
ا.ت:
همون مرده از اتاق اومد بیرون و اومد طرف من و دستور داد نگبانا منو ببرن
ا.ت:من هیچ جا داشتم نمی..که سیاهی
کوک:خیلی شجاع بود تا اومد اعتراض کنه گفتم بیهوشش کنن و ببرنش تو ون سیاه و بیارنش خونه ....
ا.ت:
از خواب بیدار شدم کارای لازم رو انجام دادم رفتم پایین جیمین صبحونه رو آماده کرده بود سلام کردم و نشستیم صبحونه خوردیم سر صبحونه با جیمین حرف نزدم منو رساند و گفت موقع برگشت میاد دنبالم من توی شرکت بزرگ کار میکنم رفتم تو به همه سلام کردم و رفتم پشت میزم که رئیسم آقای هیون جی گفت فقط کار کنان خانم برن پایین رفتیم (علامت هیون جی ♧)
♧:کارکنان آقای جئون قراره بیاد و به خاطر بدهکاری من یکی از شما رو به عنوان خدمتکار انتخاب کنه به صف شید
همه تعجب کرده بودین که یه دفعه در باز شد یه آقای خوشتیپ ولی سرد وارد شد و به همه نگاه کرد و به من زل زد رفت تو دفتر اون هیون جی عوضی
کوک:
امروز قرار بود به جای بدهکاری از هیون جی نچسپ یه خدمتکار برای عمارت بگیرم با تهیونگ رفتیم وارد که شدیم یکی از کارکنا خیلی زیبا بود بدون در زدن رفتم تو اتاق هیون جی بلند شد تعزییم کرد و گفت ♧:انتخاب کردین ارباب
کوک:اره اونو اسمش چیه
♧:اسمش ا.ته میتونید ببرینش
ا.ت:
همون مرده از اتاق اومد بیرون و اومد طرف من و دستور داد نگبانا منو ببرن
ا.ت:من هیچ جا داشتم نمی..که سیاهی
کوک:خیلی شجاع بود تا اومد اعتراض کنه گفتم بیهوشش کنن و ببرنش تو ون سیاه و بیارنش خونه ....
۲.۴k
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.