my omega
?part⁷
جیمین: داریم و یکم اذیتتون میکنیم
کوک:خب دیگه بیاین شروع کنیم
تیا:مامان اجازه هست
سوهی:اره دخترم برو
کوک:جیمین "ترس"
جیمین:ها........"ترس"
تیا:سلام داداش و سلام دوست داداش
کوک:ها چیه چیکار داری "عصبی"
جیمین:میشه منو ول کنی برم
یونگی:نخیر هیچجا نمیری با خودم میای "سرد"
یوجین:تهیونگ جان سلام
کوک:ول کن منو میخوام برم
ته:توهم مثل رفیقت میای "سرد"
کوک:بای بای
جونگ می:جونگکوک نمیترسی
کوک:یه کم ولی نه زیاد من با این خیلی سروکله زدم یه امروز رو بیخیال "ترس"
جیمین:من نمیامممممممممممممممم "سعی در اینکه دست یونگی رو از دستش جدا کنه"
یونگی:قبلا بهت رو دادم پارک الان خیلی تغییر کردم پس دهنتو ببند تا نزدمت "اخم"
جیمین:میخوای هرکاری بکن من باهات نمیام "عصبی"
کوک:جیمین اذیت نکن بیا
یونگی:گفتم دهنتو نبندی میزنمت "بهش سیلی زد "
کوک:هوی ولش کن چیکارش داری مرتیکه "عصبی"
ته:تو بیا اونم بیارش تو حیاط
"حیاط"
کوک:هی خسته شدم چرا نمیان "پوکر"
ته:منم مثل تو اِ بالاخره پیداشون شد"سرد"
جیمین:ولم کن مرتیکه هق احمق گمشو هق"گریه"
یونگی:اینقدر نزن به کمرم بچه جون "سرد"
ته:چرا اینکار کردی"سرد"
یونگی:نمیومد فقط گریه میکرد"سرد"
جیمین:ولم کن هق مرتیکه اشغال هق من نمیخوام هق با تو هق بیام ولم هق کن دیگه هق"گریه"
کوک:تو برو کیف منو بیار
یارو:چشم
کوک:ببند دهنتو جیمین عمه من که تو ماشین نمیگفت چرا دوستش دارم و فلان و بیسار تو بودی
جیمین:دیگه دوستش ندارم "کیوت"
ته:بزارش پایین هم شونه خودت درد میگیره هم کمر اون "سرد"
جیمین:جونگکوک یه جوری میزنمت که خاک بره چشتا "کیوت"
یونگی:اینقدر گریه نکن بچه جون "سرد"
جیمین:به تو چه اصلا چرا اومدیم بیرون"عصبی"
یونگی:تهیونگ بگو
ته:شماها زمانی که اومدین تو میاین کنار ما بدون حتی یک کلمه حرف" سرد"
کوک:چرا خب
یونگی:چون ما دلمون نمیخواد یه ملت نگاهشون روی جفت ما باشه چند دقیقه دیگه هم جین و هوسوک میان"سرد"
"داخل"
یوجین:کجا میری کوک
کوک:دارم میرم پیش تهیونگ و یونگی
تیا:دوستت گریش بند اومد مثل ابشار گریه میکرد
کوک:اره تا اومدیم تو حیاط دیگه گریه نکرد
تیا:به داداشم از طرف من سلام برسون
کوک:باشه
"پیش تهیونگ و یونگی"
کوک:من اومدم جیمین بیا کیفت "خنده"
ته:تو چرا ماسک نمیزنی
کوک:چون نمیخوام ماسک بزنم مشکلی هست
ته:خیلی زر زر میکنی بگیر بشین
کوک:جیمین چته
جیمین:میخوام بیام پیش تو این نمیزاره
کوک:خب جاتو باهاش عوض کن
جیمین:میگه نه
کوک:تو یه چیزی بگو بیاد کنار من
ته:حرف میزنین حوصله ندارم
کوک:نه قول میدم حرف نزنیم فقط بیاد کنار من
ته:یونگی بلند شو جاتو با جیمین عوض کن وگرنه زمانی که نامی و دویی اومدن نمیتونی کاری بکنی
یونگی :من تکون نمیخورم اینا باز حرف میزنن
جیمین: داریم و یکم اذیتتون میکنیم
کوک:خب دیگه بیاین شروع کنیم
تیا:مامان اجازه هست
سوهی:اره دخترم برو
کوک:جیمین "ترس"
جیمین:ها........"ترس"
تیا:سلام داداش و سلام دوست داداش
کوک:ها چیه چیکار داری "عصبی"
جیمین:میشه منو ول کنی برم
یونگی:نخیر هیچجا نمیری با خودم میای "سرد"
یوجین:تهیونگ جان سلام
کوک:ول کن منو میخوام برم
ته:توهم مثل رفیقت میای "سرد"
کوک:بای بای
جونگ می:جونگکوک نمیترسی
کوک:یه کم ولی نه زیاد من با این خیلی سروکله زدم یه امروز رو بیخیال "ترس"
جیمین:من نمیامممممممممممممممم "سعی در اینکه دست یونگی رو از دستش جدا کنه"
یونگی:قبلا بهت رو دادم پارک الان خیلی تغییر کردم پس دهنتو ببند تا نزدمت "اخم"
جیمین:میخوای هرکاری بکن من باهات نمیام "عصبی"
کوک:جیمین اذیت نکن بیا
یونگی:گفتم دهنتو نبندی میزنمت "بهش سیلی زد "
کوک:هوی ولش کن چیکارش داری مرتیکه "عصبی"
ته:تو بیا اونم بیارش تو حیاط
"حیاط"
کوک:هی خسته شدم چرا نمیان "پوکر"
ته:منم مثل تو اِ بالاخره پیداشون شد"سرد"
جیمین:ولم کن مرتیکه هق احمق گمشو هق"گریه"
یونگی:اینقدر نزن به کمرم بچه جون "سرد"
ته:چرا اینکار کردی"سرد"
یونگی:نمیومد فقط گریه میکرد"سرد"
جیمین:ولم کن هق مرتیکه اشغال هق من نمیخوام هق با تو هق بیام ولم هق کن دیگه هق"گریه"
کوک:تو برو کیف منو بیار
یارو:چشم
کوک:ببند دهنتو جیمین عمه من که تو ماشین نمیگفت چرا دوستش دارم و فلان و بیسار تو بودی
جیمین:دیگه دوستش ندارم "کیوت"
ته:بزارش پایین هم شونه خودت درد میگیره هم کمر اون "سرد"
جیمین:جونگکوک یه جوری میزنمت که خاک بره چشتا "کیوت"
یونگی:اینقدر گریه نکن بچه جون "سرد"
جیمین:به تو چه اصلا چرا اومدیم بیرون"عصبی"
یونگی:تهیونگ بگو
ته:شماها زمانی که اومدین تو میاین کنار ما بدون حتی یک کلمه حرف" سرد"
کوک:چرا خب
یونگی:چون ما دلمون نمیخواد یه ملت نگاهشون روی جفت ما باشه چند دقیقه دیگه هم جین و هوسوک میان"سرد"
"داخل"
یوجین:کجا میری کوک
کوک:دارم میرم پیش تهیونگ و یونگی
تیا:دوستت گریش بند اومد مثل ابشار گریه میکرد
کوک:اره تا اومدیم تو حیاط دیگه گریه نکرد
تیا:به داداشم از طرف من سلام برسون
کوک:باشه
"پیش تهیونگ و یونگی"
کوک:من اومدم جیمین بیا کیفت "خنده"
ته:تو چرا ماسک نمیزنی
کوک:چون نمیخوام ماسک بزنم مشکلی هست
ته:خیلی زر زر میکنی بگیر بشین
کوک:جیمین چته
جیمین:میخوام بیام پیش تو این نمیزاره
کوک:خب جاتو باهاش عوض کن
جیمین:میگه نه
کوک:تو یه چیزی بگو بیاد کنار من
ته:حرف میزنین حوصله ندارم
کوک:نه قول میدم حرف نزنیم فقط بیاد کنار من
ته:یونگی بلند شو جاتو با جیمین عوض کن وگرنه زمانی که نامی و دویی اومدن نمیتونی کاری بکنی
یونگی :من تکون نمیخورم اینا باز حرف میزنن
۵.۴k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.