سه ارباب خشن پارت پانزدهم
کوک: بیا خوب شد بی نهر شدیم همش تقصیر شما سه نفره
ا/ت: خب من چه کنم تو بردیم داخل اتاق( با لحنی کیوت)
کوک: قربونت برم تو قصه نخور همش تقصیراین دونفره اشکالی نداره امروز میریم بیرون غذا میخوریم
جیمین: آهای من چه کنم همه چیرو میندازه گردن من اااا
تهیونگ: خب حالا بگذریم کجا بریم برای نهار
ا/ت: من یه جای خوبی سراغ دارم
کوک: اوه اوه ا/ت خانم ما هم یه چیزایی حالیشه
ا/ت: په نه په میخای فقط عداشی بچه درارم واست( استغفرالله بر ذهن های منحرف لرید گم شید )
کوک: تو دختر خودمی حالا هم برو آماده شو بریم همون جایی که گفتی
ا/ت: باسهههه
آماده شدیم و رفتیم بیرون رفتیم به همون جایی که من گفته بودم آخه من اونجا کار میکردم غذاهاش خیلی خوب بودن ولی خیلی گرون بود
کوکی سفارش داد و واسمون اوردن
وقتی غذامون تموم شد کوک گفت
کوک: من واستون ناهار پختم ولی شما سزوندینش پس من حساب نمیکنم
تهیونگ: باشه خسیس آقا من حساب میکنم
ا/ت: رفتیم بیرون و سوار ماشین شدیم
ا/ت: تهیونگ تهیونگ
تهیونگ: باز چه شده
ا/ت: من بستنی میخام
تهیونگ: آخه الان.....باشه
ا/ت: رفتیم بستنی فروشی و هر کدوممون یه نوعی سفارش دادیم کوکی نعناعی تهیونگ اشکالاتی و جیمین کاراملی
منم توت فرنگی
داشتیم میخوردیم که دلم بستنی تهیونگ رو خاست
ا/ت: تهیونگ دلم بستنی شکلاتی میخاد
تهیونگ: الان واست یکی میگیرم
ا/ت: نه میخام از مال تو بخورم( استغفرالله )
تهیونگ: باشه بیا
ا/ت: نه من میخام هم لباتو بخورم هم بستنی
تهیونگ قاشقو کرد دهنش و گفت
تهیونگ: بیا
ا/ت: رفتم جلو و لباسو لیسیدم
ا/ت: طعم لبات بهتر از بستنین
کوک: آهای ما هم آدمیم ها
ا/ت: میخام از بستنی تو هم بخورم
هم از کوکی خوردم و هم از جیمین بعدش پاشدیم و رفتیم خونه
ا/ت: خب من برم بخابم شب بخیر بچه ها
جیمتهکوک: شب تو هم بخیر ا/ت
تو خماری بمونید یاه یاه یاه
ا/ت: خب من چه کنم تو بردیم داخل اتاق( با لحنی کیوت)
کوک: قربونت برم تو قصه نخور همش تقصیراین دونفره اشکالی نداره امروز میریم بیرون غذا میخوریم
جیمین: آهای من چه کنم همه چیرو میندازه گردن من اااا
تهیونگ: خب حالا بگذریم کجا بریم برای نهار
ا/ت: من یه جای خوبی سراغ دارم
کوک: اوه اوه ا/ت خانم ما هم یه چیزایی حالیشه
ا/ت: په نه په میخای فقط عداشی بچه درارم واست( استغفرالله بر ذهن های منحرف لرید گم شید )
کوک: تو دختر خودمی حالا هم برو آماده شو بریم همون جایی که گفتی
ا/ت: باسهههه
آماده شدیم و رفتیم بیرون رفتیم به همون جایی که من گفته بودم آخه من اونجا کار میکردم غذاهاش خیلی خوب بودن ولی خیلی گرون بود
کوکی سفارش داد و واسمون اوردن
وقتی غذامون تموم شد کوک گفت
کوک: من واستون ناهار پختم ولی شما سزوندینش پس من حساب نمیکنم
تهیونگ: باشه خسیس آقا من حساب میکنم
ا/ت: رفتیم بیرون و سوار ماشین شدیم
ا/ت: تهیونگ تهیونگ
تهیونگ: باز چه شده
ا/ت: من بستنی میخام
تهیونگ: آخه الان.....باشه
ا/ت: رفتیم بستنی فروشی و هر کدوممون یه نوعی سفارش دادیم کوکی نعناعی تهیونگ اشکالاتی و جیمین کاراملی
منم توت فرنگی
داشتیم میخوردیم که دلم بستنی تهیونگ رو خاست
ا/ت: تهیونگ دلم بستنی شکلاتی میخاد
تهیونگ: الان واست یکی میگیرم
ا/ت: نه میخام از مال تو بخورم( استغفرالله )
تهیونگ: باشه بیا
ا/ت: نه من میخام هم لباتو بخورم هم بستنی
تهیونگ قاشقو کرد دهنش و گفت
تهیونگ: بیا
ا/ت: رفتم جلو و لباسو لیسیدم
ا/ت: طعم لبات بهتر از بستنین
کوک: آهای ما هم آدمیم ها
ا/ت: میخام از بستنی تو هم بخورم
هم از کوکی خوردم و هم از جیمین بعدش پاشدیم و رفتیم خونه
ا/ت: خب من برم بخابم شب بخیر بچه ها
جیمتهکوک: شب تو هم بخیر ا/ت
تو خماری بمونید یاه یاه یاه
۳۸.۳k
۲۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.