شوهر سخت گیر من فصل دوم پارت 27
«شوهر سخت گیر من فصل دوم»
𝕃𝕒𝕕𝕪🦋𝕁𝕖𝕠𝕟 𝕛𝕜
پارت 27
ا.ت:
جونگکوک بلند شد و رفت منم نشستم همون میوه ها رو تا اخر خوردم اخه گشنمه چیکار کنم گوشیمو برداشت به دوستم آریل پیام دادم خدا کنه جوابمو بده دو ساله که بهش پیام ندادم
‹‹پیام شون››
ا.ت« سلام
............؟
آ« شما
بزار یکم اذیتش کنم 😂
ا.ت« من هکرم گوشیتو هک کردم باید 23 میلیون دلار بهم بدی
آ« چی نه نه لطفا من این همه پول ندارم
ا.ت« به من چه
آ« لطفا
ا.ت« گوزو
آ« هنننن؟
ا.ت« بنظرت من کیم
آ« هکر
ا.ت« خل و چل منم ا.ت کیم ا.ت
آ« ها ا.ت خوبی خاک تو سرت ترسوندیم
ا.ت« بایدم بترسی مگه تو گوشیت چیه
آ« هیچی
ا.ت« عاا نکنه عکسای دخترا توشه
آ« نه نه
ا.ت« چخبرا
آ« هیچی
ا.ت« آریل
آ« جانم بگو
ا.ت« فامیلیت چی بود
آ« اِرن، آریل اِرن
ا.ت« اها
آ« تو چخبرا
ا.ت« خیلی خبر دارم برات که شکه میشی
آ« زود بگو از کنجکاوی نمیرم
ا.ت« من با جونگکوک ازدواج کردم
آ« چییییی همون جئون جونگکوک
ا.ت« ارع الان پولداره
آ« چییی پولدار شده
ا.ت« من حامله ام
آ« حامله ای چی من الان سکته میکنم
ا.ت« تازه هفت ماه قبل یه بچم سقط شد
آ« وات دیگه دارم از هوش میرم به زور دارم پیام مینویسم
ا.ت« از هوش نرو واسم خوشحال باش
آ« هستم،
ا.ت« ممنون عزیزم دوست دخترات چی شدن
آ« هی رفتن، حالا شغل شوهرت چی ها
ا.ت« صاحب چندتا شرکته
آ« او پس حسابی پولداره
ا.ت« اره دیگه شوهر من باید پولدار باشه البته فقیرم باشه اشکال نداره ولی خوش قیافه باشه
آ« اره اره
ا.ت« خوب عزیزم بعدا بهت پیام میدم الان خوابم میاد
آ« هورمون های بارداریه باشه بای
ا.ت:
باهاش خداحافظی کردم و گوشیمو کنار گذاشتن یکم خوابم میومد
خ« خانوم
ا.ت« بله
خ« شام اماده هست بیایین
ا.ت« باشه
رفتم سالن همه رو صندلی نشسته بودند حتی جنی اوف سلیطه خجالتم خوب چیزیه ها والا بیخیال رفتم صندلی کنار مادر کوک نشستم کوک یه نگاهی بهم کرد منم بدون سر و صدا یه بشقاب برداشتم
ا.ت« جنی فکر نمیکنی نباید اینجا باشی
ج« اونوقت چرا
ا.ت« هه تو جزع خانواده ی ما نیستی
ج« .......
ادامه دارد
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#سناریو
#اسمات
#وانشات
𝕃𝕒𝕕𝕪🦋𝕁𝕖𝕠𝕟 𝕛𝕜
پارت 27
ا.ت:
جونگکوک بلند شد و رفت منم نشستم همون میوه ها رو تا اخر خوردم اخه گشنمه چیکار کنم گوشیمو برداشت به دوستم آریل پیام دادم خدا کنه جوابمو بده دو ساله که بهش پیام ندادم
‹‹پیام شون››
ا.ت« سلام
............؟
آ« شما
بزار یکم اذیتش کنم 😂
ا.ت« من هکرم گوشیتو هک کردم باید 23 میلیون دلار بهم بدی
آ« چی نه نه لطفا من این همه پول ندارم
ا.ت« به من چه
آ« لطفا
ا.ت« گوزو
آ« هنننن؟
ا.ت« بنظرت من کیم
آ« هکر
ا.ت« خل و چل منم ا.ت کیم ا.ت
آ« ها ا.ت خوبی خاک تو سرت ترسوندیم
ا.ت« بایدم بترسی مگه تو گوشیت چیه
آ« هیچی
ا.ت« عاا نکنه عکسای دخترا توشه
آ« نه نه
ا.ت« چخبرا
آ« هیچی
ا.ت« آریل
آ« جانم بگو
ا.ت« فامیلیت چی بود
آ« اِرن، آریل اِرن
ا.ت« اها
آ« تو چخبرا
ا.ت« خیلی خبر دارم برات که شکه میشی
آ« زود بگو از کنجکاوی نمیرم
ا.ت« من با جونگکوک ازدواج کردم
آ« چییییی همون جئون جونگکوک
ا.ت« ارع الان پولداره
آ« چییی پولدار شده
ا.ت« من حامله ام
آ« حامله ای چی من الان سکته میکنم
ا.ت« تازه هفت ماه قبل یه بچم سقط شد
آ« وات دیگه دارم از هوش میرم به زور دارم پیام مینویسم
ا.ت« از هوش نرو واسم خوشحال باش
آ« هستم،
ا.ت« ممنون عزیزم دوست دخترات چی شدن
آ« هی رفتن، حالا شغل شوهرت چی ها
ا.ت« صاحب چندتا شرکته
آ« او پس حسابی پولداره
ا.ت« اره دیگه شوهر من باید پولدار باشه البته فقیرم باشه اشکال نداره ولی خوش قیافه باشه
آ« اره اره
ا.ت« خوب عزیزم بعدا بهت پیام میدم الان خوابم میاد
آ« هورمون های بارداریه باشه بای
ا.ت:
باهاش خداحافظی کردم و گوشیمو کنار گذاشتن یکم خوابم میومد
خ« خانوم
ا.ت« بله
خ« شام اماده هست بیایین
ا.ت« باشه
رفتم سالن همه رو صندلی نشسته بودند حتی جنی اوف سلیطه خجالتم خوب چیزیه ها والا بیخیال رفتم صندلی کنار مادر کوک نشستم کوک یه نگاهی بهم کرد منم بدون سر و صدا یه بشقاب برداشتم
ا.ت« جنی فکر نمیکنی نباید اینجا باشی
ج« اونوقت چرا
ا.ت« هه تو جزع خانواده ی ما نیستی
ج« .......
ادامه دارد
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#سناریو
#اسمات
#وانشات
۶۹.۷k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.