سناریو درخواستی تی اکس تی
سناریو درخواستی تی اکس تی
وقتی نصف شب بایه لباس خیلییی باز از بار برمیگردی خونه
..
یونجون: به به خانم ات کجا بودی تا این موقع اونم با این لباس خیلی باز ببین هیچی نگو ک امشب پاره ای(🗿💔یونجون داداش فقط هیچ کارتو بکن)
سوبین: نمیخوام چیزی بشنوم فقط بدون تا صب..(بازی میکنن👍🏻💔)
بومگیو: چه حالب بدون اجازه میری واسه خودت بیرون لباست چرا انقد بازه؟ خواستی جواب بدی که همونجا..
تهیون: تا وارد خونه میشی وقتی با اون لباس دیدت سریع اومد و گف هیسس نمیخوام چیزی بگی..
کای: خدایا این چشمایه پاک منو نگیررر ولی تو حق نداشتی با این لباس بری بیرون (و اینجاست ک کای ب ددی تبدیل میشه💀)
پایان🌟
وقتی نصف شب بایه لباس خیلییی باز از بار برمیگردی خونه
..
یونجون: به به خانم ات کجا بودی تا این موقع اونم با این لباس خیلی باز ببین هیچی نگو ک امشب پاره ای(🗿💔یونجون داداش فقط هیچ کارتو بکن)
سوبین: نمیخوام چیزی بشنوم فقط بدون تا صب..(بازی میکنن👍🏻💔)
بومگیو: چه حالب بدون اجازه میری واسه خودت بیرون لباست چرا انقد بازه؟ خواستی جواب بدی که همونجا..
تهیون: تا وارد خونه میشی وقتی با اون لباس دیدت سریع اومد و گف هیسس نمیخوام چیزی بگی..
کای: خدایا این چشمایه پاک منو نگیررر ولی تو حق نداشتی با این لباس بری بیرون (و اینجاست ک کای ب ددی تبدیل میشه💀)
پایان🌟
۶.۰k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.