پارت ۳
پارت ۳
♧شایان
همیت که نشست رو پام منو خمار کرد این دختر مگه چی داشت که من رو تحریک میکرد اوف لنتی بوی عطر بلک افغان میده من عاشق این بو عم اونم وسط زمستون
داشتم از مالیدن سینه هاش لذت میبردم که صمیم تموم شد گفتم بشین جلوم و بخور
نشست جلوم زیپ شلوارم رو باز کرد و دیدم رو دید چشماش گرد شده بود
_تاحالا به این بزرگی ندیدی
من اصلا ندیدم
_دروغ گو
،فقط یه فیلم دیدم
صداش داشت تحریکم میکرد که گفتم
_عجله کن
چشم ارباب
شروع کرد به خوردم با ولع میخورد و تمام دیکمو تو دهنش جا میداد که ماشین زد رو ترمز بعد جیغ ترنم بلند شد
_چیشد
پام اییی پام پیچ خورده نمیتونم تکونش بدم
*ارباب رسیدیم
_هوفف
پالتو رو تنش کردم و کفشارو در آوردم
برآید اسلاید بغلش کردم و وارد عمارت شدم رفتم طبقه بالا و اونو به اتاق کنار اتاقم بردم که درش سفید رنگ بود و تم اتاق سفید و بنفش بود اون رو روی تخت گزاشتم و به دکتر زنگ زدم علیرضا
^سلام ارباب
_ارباب چیه داش راحت باش بیا اینجا پای دخترم پیچ خورده یه نگا بنداز
😳 وات
♧شایان
همیت که نشست رو پام منو خمار کرد این دختر مگه چی داشت که من رو تحریک میکرد اوف لنتی بوی عطر بلک افغان میده من عاشق این بو عم اونم وسط زمستون
داشتم از مالیدن سینه هاش لذت میبردم که صمیم تموم شد گفتم بشین جلوم و بخور
نشست جلوم زیپ شلوارم رو باز کرد و دیدم رو دید چشماش گرد شده بود
_تاحالا به این بزرگی ندیدی
من اصلا ندیدم
_دروغ گو
،فقط یه فیلم دیدم
صداش داشت تحریکم میکرد که گفتم
_عجله کن
چشم ارباب
شروع کرد به خوردم با ولع میخورد و تمام دیکمو تو دهنش جا میداد که ماشین زد رو ترمز بعد جیغ ترنم بلند شد
_چیشد
پام اییی پام پیچ خورده نمیتونم تکونش بدم
*ارباب رسیدیم
_هوفف
پالتو رو تنش کردم و کفشارو در آوردم
برآید اسلاید بغلش کردم و وارد عمارت شدم رفتم طبقه بالا و اونو به اتاق کنار اتاقم بردم که درش سفید رنگ بود و تم اتاق سفید و بنفش بود اون رو روی تخت گزاشتم و به دکتر زنگ زدم علیرضا
^سلام ارباب
_ارباب چیه داش راحت باش بیا اینجا پای دخترم پیچ خورده یه نگا بنداز
😳 وات
۳.۳k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.