پارت۲
ویو جیا
داشتم از کلاس بیرون میرفتم که یهو یکی مو هام و گرفت و کشید خیلی درد داشت اشک تو چشمام جمع شده بود مطمئنم کار همون پسره جونگکوک بود موهام و بیشتر کشید که اشکام شروع به ریختن کردن همین جوری موهام و میکشی و حرف میزد
_از این مدرسه برو اینجا جای هر.ز.ه.ها نیست
+ولم کن من هر..ز.ه..نیستم
_چرا هستی پس از این مدرسه گمشو بیرون و دیگه برنگرد(خنده)
+باشه هفتهی دیگه از این مدرسه میرم ودیگه هم برنمیگردم حتا اگه بمیرم هم باید از این مدرسه برم و از توی عوضی هم راحت شم
نمیدونم چرا یهو جرعت پیدا کردم و این حرفا رو زدم که یهو با دستش بهم سیلی زد و با داد گفت
_جرعت پیدا کردی پس باید ادبت کنم بچه ها ببریدش پشت مدرسه و هر چقدر هم خواستید کتکش بزنید تا من بیام
دو تا از دوستاش اومدن و دستام و گرفتن و به پشت مدرسه بردن وقتی رسیدیم منو روی زمین انداختن و شروع به کتک زدنم کردن هر روز اینکار و میکردم حتا اگه کاری انجام نداده بودم بازم کتکم میزدم دیگه برام عادی شده بود بعد از نیم ساعت ولم کردن که اون عوضی جونگکوک اومد سرم پایین بود و روی زمین افتاده بودم ب.د.ن.م. درد میکرد برای همین نمیتونستم بلند بشم فکم و گرفت و سرم و بالا گرفت به چشماش نگاه کردم دلم میخواست همون جا بمیرم و از این زندگی خلاص بشم که گفت
_کاری میکنم تا هفته ی دیگه هر روز آرزوی مرگ کنی
داشتم گریه میکردم چون فکم و محکم گرفته بود اشکام روی دستش میریختن که فکم و ول کرد و رفت نمیتونستم بلند بشم برای همین همون جوری موندم که سانگ اومد پیشم
سانگ:حالت خوبه(نگران)
+ن.ه
سانگ:صبر کن
اومد کمکم کرد بلندشم بعدشم براید استایل بغلم کرد و به سمت اتاق پرستار رفت بعد از اینکه وارد اتاق شدیم منو روی تخت گذاشت و
سانگ:من میرم بیرون هر وقت کارت تموم شد صدام کن
+ممنون
از در بیرون رفت که پرستار به سمتم اومد و شروع به بستن زخمام کرد
پرستار:دوست پسرت بود آخه خیلی نگران بود
+نه دوستمه
پرستار:باز اون اکیپ برات قلدری کردن
+آره
بعد از اینکه کارش تموم شد سانگ و صدا کردم
سانگ:خوبی میتونی راه بری
+آره خوبم فکر کنم بتونم راه برم
از روی تخت بلند شدم نزدیک بود بیفتم که سانگ منو گرفت و دوباره براید استایل بغلم کرد و گفت
سانگ:نمیتونی راه بری تا کلاس میبرمت
+ممنون
سانگ:ما دوستیم پس آنقدر تشکر نکن
+باشه
بعد از اینکه به کلاس رسیدیم منو روی صندلیم گذاشت و پیشم نشست چون بغل دستیم بود که ه معلم اومد و شروع به درس داد
ویو جونگکوک
ادامه دارد
داشتم از کلاس بیرون میرفتم که یهو یکی مو هام و گرفت و کشید خیلی درد داشت اشک تو چشمام جمع شده بود مطمئنم کار همون پسره جونگکوک بود موهام و بیشتر کشید که اشکام شروع به ریختن کردن همین جوری موهام و میکشی و حرف میزد
_از این مدرسه برو اینجا جای هر.ز.ه.ها نیست
+ولم کن من هر..ز.ه..نیستم
_چرا هستی پس از این مدرسه گمشو بیرون و دیگه برنگرد(خنده)
+باشه هفتهی دیگه از این مدرسه میرم ودیگه هم برنمیگردم حتا اگه بمیرم هم باید از این مدرسه برم و از توی عوضی هم راحت شم
نمیدونم چرا یهو جرعت پیدا کردم و این حرفا رو زدم که یهو با دستش بهم سیلی زد و با داد گفت
_جرعت پیدا کردی پس باید ادبت کنم بچه ها ببریدش پشت مدرسه و هر چقدر هم خواستید کتکش بزنید تا من بیام
دو تا از دوستاش اومدن و دستام و گرفتن و به پشت مدرسه بردن وقتی رسیدیم منو روی زمین انداختن و شروع به کتک زدنم کردن هر روز اینکار و میکردم حتا اگه کاری انجام نداده بودم بازم کتکم میزدم دیگه برام عادی شده بود بعد از نیم ساعت ولم کردن که اون عوضی جونگکوک اومد سرم پایین بود و روی زمین افتاده بودم ب.د.ن.م. درد میکرد برای همین نمیتونستم بلند بشم فکم و گرفت و سرم و بالا گرفت به چشماش نگاه کردم دلم میخواست همون جا بمیرم و از این زندگی خلاص بشم که گفت
_کاری میکنم تا هفته ی دیگه هر روز آرزوی مرگ کنی
داشتم گریه میکردم چون فکم و محکم گرفته بود اشکام روی دستش میریختن که فکم و ول کرد و رفت نمیتونستم بلند بشم برای همین همون جوری موندم که سانگ اومد پیشم
سانگ:حالت خوبه(نگران)
+ن.ه
سانگ:صبر کن
اومد کمکم کرد بلندشم بعدشم براید استایل بغلم کرد و به سمت اتاق پرستار رفت بعد از اینکه وارد اتاق شدیم منو روی تخت گذاشت و
سانگ:من میرم بیرون هر وقت کارت تموم شد صدام کن
+ممنون
از در بیرون رفت که پرستار به سمتم اومد و شروع به بستن زخمام کرد
پرستار:دوست پسرت بود آخه خیلی نگران بود
+نه دوستمه
پرستار:باز اون اکیپ برات قلدری کردن
+آره
بعد از اینکه کارش تموم شد سانگ و صدا کردم
سانگ:خوبی میتونی راه بری
+آره خوبم فکر کنم بتونم راه برم
از روی تخت بلند شدم نزدیک بود بیفتم که سانگ منو گرفت و دوباره براید استایل بغلم کرد و گفت
سانگ:نمیتونی راه بری تا کلاس میبرمت
+ممنون
سانگ:ما دوستیم پس آنقدر تشکر نکن
+باشه
بعد از اینکه به کلاس رسیدیم منو روی صندلیم گذاشت و پیشم نشست چون بغل دستیم بود که ه معلم اومد و شروع به درس داد
ویو جونگکوک
ادامه دارد
۴۳۰
۱۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.