پارت هشتم
از زبان ا.ت
بهمون خیلی خوشگذشت تا شب شد که یونا یه پیشنهاد داد
یونا:بچه ها نظرتون چیه بریم لب ساحل یه مدت ویلا بگیریم؟
ا.ت:آرههه بریم
پسرا: اوکی
بلند شدیم رفتیم وسایل رو جمع کردیم و حرکت کردیم به سمت ساحل رفتیم اونجا یونگی یه ویلا داشت رفتیم اونجا تا سه روز همه چی خوب پیشرفت که یونا حالش بد شد اول گفتیم دریا زده شده یه روزه خوب میشه اما تا یک هفته حالش بد بود کوک خیلی ناراحت بود که گفتیم چون یونا حالش بده بریم عمارت داخل شهر برگشتیم عمارت ولی حال یونا خیلی بد بود حالت تهوع و سرگیجه و دلدرد داشت
کوک:یونا عشقم پاشو بریم دکتر
یونا:باشه بریم فقط ا.ت تو هم با ما بیا
ا.ت: باشه عزیزم میام
بچه ها میدونم این پارت و گند زدم نمیخواد به روم بیارید ولی پارتی بعدی جالب میشه😉
بهمون خیلی خوشگذشت تا شب شد که یونا یه پیشنهاد داد
یونا:بچه ها نظرتون چیه بریم لب ساحل یه مدت ویلا بگیریم؟
ا.ت:آرههه بریم
پسرا: اوکی
بلند شدیم رفتیم وسایل رو جمع کردیم و حرکت کردیم به سمت ساحل رفتیم اونجا یونگی یه ویلا داشت رفتیم اونجا تا سه روز همه چی خوب پیشرفت که یونا حالش بد شد اول گفتیم دریا زده شده یه روزه خوب میشه اما تا یک هفته حالش بد بود کوک خیلی ناراحت بود که گفتیم چون یونا حالش بده بریم عمارت داخل شهر برگشتیم عمارت ولی حال یونا خیلی بد بود حالت تهوع و سرگیجه و دلدرد داشت
کوک:یونا عشقم پاشو بریم دکتر
یونا:باشه بریم فقط ا.ت تو هم با ما بیا
ا.ت: باشه عزیزم میام
بچه ها میدونم این پارت و گند زدم نمیخواد به روم بیارید ولی پارتی بعدی جالب میشه😉
۵.۵k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.