p5عشق اجباری
کوک:با من قرار میزاری؟
ا/ت بدون توقف:چرا که نه!
وبعد کوک رو بغل کرد.
ویو کوک
از اینکه قبول کرد خوشحال و از اینکه بغلم کرد تعجب کرده بودم.
دستشو گرفتم واز کوچه بیرون رفتیم.
پرش زمانی به سه ماه بعد........
ویو ا/ت
عشق بین من و کوک اول اجباری بود اما با گذشت زمان این عشق به اختیاری تبدیل شد.
من و کوک الان باهم ازدواج کردیم و همدیگرو خیلی زیاد طوری که حتی ممکنه درکش نکی دوست داریم.
پرش زمانی به شب
کوک وارد خونه شد و ا/ت با خوشحالی به سمت در رفت و کوک رو بغل کرد و گفت........
میدونم کم شد ولی به بزرگیه خودتون ببخشید😋😊
شرایط
لایک۵
کامنت۱۰
فالو۳
خوب کم گذاشتم نرسونید دلم میشکنه😕😕💔💔
ا/ت بدون توقف:چرا که نه!
وبعد کوک رو بغل کرد.
ویو کوک
از اینکه قبول کرد خوشحال و از اینکه بغلم کرد تعجب کرده بودم.
دستشو گرفتم واز کوچه بیرون رفتیم.
پرش زمانی به سه ماه بعد........
ویو ا/ت
عشق بین من و کوک اول اجباری بود اما با گذشت زمان این عشق به اختیاری تبدیل شد.
من و کوک الان باهم ازدواج کردیم و همدیگرو خیلی زیاد طوری که حتی ممکنه درکش نکی دوست داریم.
پرش زمانی به شب
کوک وارد خونه شد و ا/ت با خوشحالی به سمت در رفت و کوک رو بغل کرد و گفت........
میدونم کم شد ولی به بزرگیه خودتون ببخشید😋😊
شرایط
لایک۵
کامنت۱۰
فالو۳
خوب کم گذاشتم نرسونید دلم میشکنه😕😕💔💔
۳.۷k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.