. I am close now .. آینده نزدیکم .
Part1:
خسته و کوفته وارد خونه شدم ساعت 6 بود مامانم رو کاناپه نشسته بود و تلوزیون میدید تا منو دید بلند شد و به سمتم اومد
_سلام دخترم چیشد؟
سلام،هیچی قبولم نکردن ولی فردا قرار برم یه شرکت بزرگ معروف به اسم منیجمنت سوپ کورپوریشن (کرهای: (주)숲엔터테인먼트 ؛ انگلیسی: Management SOOP Corporation ) امروز باهاشون هماهنگ کردم قرارشده فردا ساعت 10 صبح اونجا باشم
_باشه عزیزم برو یه چیزی بخور بعد استراحت کن
باش
رفتم طبقه بالا تو اتاقم لباس های بیرونم رو با یه لباس هودی کراپ لش و شلوار چهار خونه مشکی سفید(عکس تو اسلاید هست) عوض کردم رفتم دستشویی دست و صورتمو شستم و روتینمو انجام دادم رفتم پایین دیدم مامانم دوبوکی تخم مرغ و یه ذره سوشی روی میز چیده
_همشو میخوریا
باش☺
رفتم نشستم رو صندلی و شروع کردم به خوردن بعد 10 مین همشو خوردم و ظرفا رو گذاشتم تو ماشین ظرفشویی
شب بخیر مامان
_میری بخوابی؟
اره خیلی خستم
_باشه گلم شب بخیر
رفتم تو اتاقم روی تخت دراز کشیدم و رفتم ت گوشیم 30مین چرخیدم بعد دراز کشیم که خواب برد که...
#رمان#ایم.جو#هان.سو.جون#جیمین#جونکوگ#تهیونگ#اسمات#عاشقانه
خسته و کوفته وارد خونه شدم ساعت 6 بود مامانم رو کاناپه نشسته بود و تلوزیون میدید تا منو دید بلند شد و به سمتم اومد
_سلام دخترم چیشد؟
سلام،هیچی قبولم نکردن ولی فردا قرار برم یه شرکت بزرگ معروف به اسم منیجمنت سوپ کورپوریشن (کرهای: (주)숲엔터테인먼트 ؛ انگلیسی: Management SOOP Corporation ) امروز باهاشون هماهنگ کردم قرارشده فردا ساعت 10 صبح اونجا باشم
_باشه عزیزم برو یه چیزی بخور بعد استراحت کن
باش
رفتم طبقه بالا تو اتاقم لباس های بیرونم رو با یه لباس هودی کراپ لش و شلوار چهار خونه مشکی سفید(عکس تو اسلاید هست) عوض کردم رفتم دستشویی دست و صورتمو شستم و روتینمو انجام دادم رفتم پایین دیدم مامانم دوبوکی تخم مرغ و یه ذره سوشی روی میز چیده
_همشو میخوریا
باش☺
رفتم نشستم رو صندلی و شروع کردم به خوردن بعد 10 مین همشو خوردم و ظرفا رو گذاشتم تو ماشین ظرفشویی
شب بخیر مامان
_میری بخوابی؟
اره خیلی خستم
_باشه گلم شب بخیر
رفتم تو اتاقم روی تخت دراز کشیدم و رفتم ت گوشیم 30مین چرخیدم بعد دراز کشیم که خواب برد که...
#رمان#ایم.جو#هان.سو.جون#جیمین#جونکوگ#تهیونگ#اسمات#عاشقانه
۳۳۵
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.