بهترین اتفاق زندگیم
پارت 8
وصیتنامه خانواده جانگ
وکیل: خیلی خلاصه بگم
به جانگ هانا در فرانسه یک ویلا بزرگ میرسه و در کره هم معاون شرکت هست و سومین مافیای کره شدین
جانگ هانجی شما رئیس شرکت هستین و بقیه چیز که در کره هست به شما میرسد
ما وصیتنامه از خانواده کیم نداریم
یوجو; یجی و جنی یادتونه مامان به ما یک کادو داد و گفت روز مرگش باز کنیم
یجی: درسته حالا باید بیاریمش
جنی: من دارمش بیا
یوجو: نه شما بازش کنید
.یجی و جنی بازش کردن.
یجی: داداش توش سه تا البوم عکس هست و وصیتنامه
وکیل: بدین من
وصیتنامه خانواده کیم
کیم جنی شما معاون شرکت هستین و مقام پنجمین مافیا رو دارین
کیم یجی شما به عنوان رئیس مدرسه اول کره انتخاب شدین و مقام چهارمین مافیا رو دارین
کیم یوجو شما رئیس شرکت شدین و بقیه چیز ها هم مال شماست
وکیل: عجیبه چون هیچ مقام مافیایی به جانگ هانجی و کیم یوجو نرسیده
یوجو: من خودم مافیای دوم کره هستم
هانجی: منم اولین مافیام
(عزیزان یه مدتی از ایو کوک خبری نبود اینو باید بگم که ایو کوک هم تو اون صفر بودن و الان دخترشون که کلا 5سالشه فقط موندن)
جیا:(در حال گریه)
یوجو: جیا چی شده
جیا: هیونگ من ..من الان پیش کی بمونم(بغض)
جنی: پیش ما کوچولو
جیا: مرسی اونی
.تمام شدن مراسم.
(ادمین: خوشگلا شما هم بیاین تو کامنتا تسلیت بگین به من 😑)
.همه رفتن خونه هانجی و یوجو.
جیا: هیونگ تو اینجا زندگی میکنی
یوجو: اره
خب حالا همه شما بگین کیا میخوان فیلم ببینن
همه به غیر از هانجی:من(ذوق)
هانجی: مثلا پدر مادراتون مردن بعد شما خوشحالین( داد )
هانا: داداش سرمون داد نزن ما ناراحت هستیم ولی نباید مثل خفاش زندگی کنیم دیگه( بغض)
یوجو: شما فیلم ببینین من میام
هانجی با بریم بالا
. رفتن اتاق هانجی .
یوجو: هانجی چته چرا اینجوری رفتار میکنین
هانجی: یوجو بیا اینجا
یوجو: باشه
ویو یوجو
رفتم پیش هانجی یهو پرتم کرد رو تخت و روم خی**مه زد
و مارک های دردناکی روی گردنم گذاشت
یوجو: هانجی ولم کن بزار برم
هانجی: در یه صورت میزارم بری
اینکه بهم بگی ددی
یوجو:نمیگم
هانجی: منم مارک هارو دردناک تر روی گردنت میزارم
یوجو: ولم کن اه
ددی(اروم)
هانجی: چی گفتی
یوجو : گفتم ددی
هانجی :میتونی بری
یوجو: بای بای (زبون در اورد)
هانجی:بعدا به حسابت میرسم
یوجو:
ادمین: خیلی خسته شدم دستم درد میکنه
گایز تسلیت یادتون نره
🇯🇵🇨🇳🇰🇷
وصیتنامه خانواده جانگ
وکیل: خیلی خلاصه بگم
به جانگ هانا در فرانسه یک ویلا بزرگ میرسه و در کره هم معاون شرکت هست و سومین مافیای کره شدین
جانگ هانجی شما رئیس شرکت هستین و بقیه چیز که در کره هست به شما میرسد
ما وصیتنامه از خانواده کیم نداریم
یوجو; یجی و جنی یادتونه مامان به ما یک کادو داد و گفت روز مرگش باز کنیم
یجی: درسته حالا باید بیاریمش
جنی: من دارمش بیا
یوجو: نه شما بازش کنید
.یجی و جنی بازش کردن.
یجی: داداش توش سه تا البوم عکس هست و وصیتنامه
وکیل: بدین من
وصیتنامه خانواده کیم
کیم جنی شما معاون شرکت هستین و مقام پنجمین مافیا رو دارین
کیم یجی شما به عنوان رئیس مدرسه اول کره انتخاب شدین و مقام چهارمین مافیا رو دارین
کیم یوجو شما رئیس شرکت شدین و بقیه چیز ها هم مال شماست
وکیل: عجیبه چون هیچ مقام مافیایی به جانگ هانجی و کیم یوجو نرسیده
یوجو: من خودم مافیای دوم کره هستم
هانجی: منم اولین مافیام
(عزیزان یه مدتی از ایو کوک خبری نبود اینو باید بگم که ایو کوک هم تو اون صفر بودن و الان دخترشون که کلا 5سالشه فقط موندن)
جیا:(در حال گریه)
یوجو: جیا چی شده
جیا: هیونگ من ..من الان پیش کی بمونم(بغض)
جنی: پیش ما کوچولو
جیا: مرسی اونی
.تمام شدن مراسم.
(ادمین: خوشگلا شما هم بیاین تو کامنتا تسلیت بگین به من 😑)
.همه رفتن خونه هانجی و یوجو.
جیا: هیونگ تو اینجا زندگی میکنی
یوجو: اره
خب حالا همه شما بگین کیا میخوان فیلم ببینن
همه به غیر از هانجی:من(ذوق)
هانجی: مثلا پدر مادراتون مردن بعد شما خوشحالین( داد )
هانا: داداش سرمون داد نزن ما ناراحت هستیم ولی نباید مثل خفاش زندگی کنیم دیگه( بغض)
یوجو: شما فیلم ببینین من میام
هانجی با بریم بالا
. رفتن اتاق هانجی .
یوجو: هانجی چته چرا اینجوری رفتار میکنین
هانجی: یوجو بیا اینجا
یوجو: باشه
ویو یوجو
رفتم پیش هانجی یهو پرتم کرد رو تخت و روم خی**مه زد
و مارک های دردناکی روی گردنم گذاشت
یوجو: هانجی ولم کن بزار برم
هانجی: در یه صورت میزارم بری
اینکه بهم بگی ددی
یوجو:نمیگم
هانجی: منم مارک هارو دردناک تر روی گردنت میزارم
یوجو: ولم کن اه
ددی(اروم)
هانجی: چی گفتی
یوجو : گفتم ددی
هانجی :میتونی بری
یوجو: بای بای (زبون در اورد)
هانجی:بعدا به حسابت میرسم
یوجو:
ادمین: خیلی خسته شدم دستم درد میکنه
گایز تسلیت یادتون نره
🇯🇵🇨🇳🇰🇷
۱.۹k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲