♡تک پارتی جیهوپ♡
*ویو جیهوپ* بلاخره ظبط آهنگم تموم شد خیلی خسته بودم با پسرا خدافظی کردم داشتم از پله ها پاین میومدم از پنجره دیدم داره بارون میبار هواهم پاییزی بود پس تصمیم گرفتم پیاده برم با اینکه خست بودم ولی بازم میخواستم پیاده برم ماسک و کلاهمو گذاشتم رفتم بیرون توی خیابون داشتم قدم میزدم بی پل رسیدم میخواستم از کنارش رد بشم ک صدای جيغ ی دختر اومد اول توجه نکردم ولی بازم جیغ زد رفتم ازی گوشه بهش نگاه کردم خیلی خشکل بود واسه ی لحظه قلب وایساد داشتم نگاهش میکردم ک بازم جيغ زد فکنم دانشجو چون لباس فرم تنش بود...
*ویو یونا*
امروز توی دانشگاه بازم اون فیلیکس عوضی اذیتم کرد
(فیلیکس استیر کیدز ن هاا ی فیلیکس دیگه)
دیگه خست شدم از وقتی مامانم مرد بابا با اون جادوگر ازداوج کرد ایش حالم از بهم میخوره تو خونه اونا اذیتم میکنن اینجا اینا کسی هم دوستم داره پس زند بودم چ فایده داره امروز میرم روی همون پل ک همیشه میرم اره از همونجا خودمو ميندازم پایین...
*ویو جیهوپ*
بارون شدت گرفت اون دختر خیس آب شد بود داشت همونطور جيغ میزد ک یهو ساکت شد دیدم داره خودشو میندازه پاین سری رفتم گرفتم از پشت بغلش کرد تعادلمو از دست دادم افتادم روی زمین اون دخترم افتاد روی من لبامون بهم خورد اون دختر با چشای گرد شد بهم نگاه میکرد یهو ب خودش اومد
(ی نکته جیهوپ ماسکشو درآورد بود)
بلند شد دستشو آورد جلوم تا بلندشم دستشو گرفتم دستای ضریفی داشت دستای نرم کوچیکش توی دستای بزرگ من گم میشد بلند شد بهش نگاه کردم از جیبش ی ماسک بهم داد...
یونا:بیا اینو بزن اگه کسی ببینتت چی (اخرش ی لبخند زد)
لبخندش خیلی قشنگ بود ماسکو ازش گرفتم خیلی خوشحال بودم اونم آرمی...
جیهوپ:چرا داشتی خودکشی میکردی
یونا:چون خست شدم ازین زندگی (اخرش بغضش گرفت)
جیهوپ: ولی زندگی از تو خست نشد چرا داری بخاطر اون جادوگر یا اون فیلیکس خودتو میکشی( اخرش با داد گفت)
نمیدونم چرا روش داد زدم ولی خیلی پشیمون شدم
یونا: تو اونارو از کجا میشناسی (با تعجب نگاهش کرد)
جیهوپ: وقتی داشتی جيغ میزدی شنیدم
یونا:اها چرا نجاتم دادی چرا نذاشتی بمیرم (اخرش داد زد)
جیهوپ نمیدونم چرا ولی ازش خوشم میاد شاید عشق در نگاه اول من دوسش دارم عشقم ی هوس یا چیز دیگه نیست
جیهوپ رفت درست روبری یونا وایساد
جیهوپ:اسمت چی
یونا: لی یونا
جیهوپ:ببین یونا نمیدونم چطور بگم ولب من ازت خوشم اومد
عشق من ی هوس یا چیز دیگی نیست دوی دارم تو مال من بشی
یونا با این حرف جیهوپ هم تعجب کرد هم بقضش گرف یونا ب صدای لرزوم گفت...
یونا: چرا...هق..بین...هق..این هق.. همه... دختر..هق...منو ...هق...انتخاب... کردی اخرش (گیرش شدت گرفت)
جیهوپ:چوم تو با اونا فرق داری ب هروز نزدیک 100تا دختر میبینم ولی اون حسی ک ب تو دارم ب اون ندارم هالا عشق منو قبول میکنی لی یونا
یونا: هق... آره..هق..
جیهوپ لباشو گذاشت روی لبای یونا از کمرش گرفت یوناهم دستاشو گذاشت روی شوناهی جیهوپ لباشو از لبای یونا جدا کرد کنار گوشش زمزمه کرد
جیهوپ: تو الان ماله منی جانگ یونا
بعد دوبال ی بوس شیرینو شروع کردن
*پایان*
☆اسلایت دوم عکس یونا☆
☆اسلایت سوم لباس یونا☆
(دستم شکست رفت)
*ویو یونا*
امروز توی دانشگاه بازم اون فیلیکس عوضی اذیتم کرد
(فیلیکس استیر کیدز ن هاا ی فیلیکس دیگه)
دیگه خست شدم از وقتی مامانم مرد بابا با اون جادوگر ازداوج کرد ایش حالم از بهم میخوره تو خونه اونا اذیتم میکنن اینجا اینا کسی هم دوستم داره پس زند بودم چ فایده داره امروز میرم روی همون پل ک همیشه میرم اره از همونجا خودمو ميندازم پایین...
*ویو جیهوپ*
بارون شدت گرفت اون دختر خیس آب شد بود داشت همونطور جيغ میزد ک یهو ساکت شد دیدم داره خودشو میندازه پاین سری رفتم گرفتم از پشت بغلش کرد تعادلمو از دست دادم افتادم روی زمین اون دخترم افتاد روی من لبامون بهم خورد اون دختر با چشای گرد شد بهم نگاه میکرد یهو ب خودش اومد
(ی نکته جیهوپ ماسکشو درآورد بود)
بلند شد دستشو آورد جلوم تا بلندشم دستشو گرفتم دستای ضریفی داشت دستای نرم کوچیکش توی دستای بزرگ من گم میشد بلند شد بهش نگاه کردم از جیبش ی ماسک بهم داد...
یونا:بیا اینو بزن اگه کسی ببینتت چی (اخرش ی لبخند زد)
لبخندش خیلی قشنگ بود ماسکو ازش گرفتم خیلی خوشحال بودم اونم آرمی...
جیهوپ:چرا داشتی خودکشی میکردی
یونا:چون خست شدم ازین زندگی (اخرش بغضش گرفت)
جیهوپ: ولی زندگی از تو خست نشد چرا داری بخاطر اون جادوگر یا اون فیلیکس خودتو میکشی( اخرش با داد گفت)
نمیدونم چرا روش داد زدم ولی خیلی پشیمون شدم
یونا: تو اونارو از کجا میشناسی (با تعجب نگاهش کرد)
جیهوپ: وقتی داشتی جيغ میزدی شنیدم
یونا:اها چرا نجاتم دادی چرا نذاشتی بمیرم (اخرش داد زد)
جیهوپ نمیدونم چرا ولی ازش خوشم میاد شاید عشق در نگاه اول من دوسش دارم عشقم ی هوس یا چیز دیگه نیست
جیهوپ رفت درست روبری یونا وایساد
جیهوپ:اسمت چی
یونا: لی یونا
جیهوپ:ببین یونا نمیدونم چطور بگم ولب من ازت خوشم اومد
عشق من ی هوس یا چیز دیگی نیست دوی دارم تو مال من بشی
یونا با این حرف جیهوپ هم تعجب کرد هم بقضش گرف یونا ب صدای لرزوم گفت...
یونا: چرا...هق..بین...هق..این هق.. همه... دختر..هق...منو ...هق...انتخاب... کردی اخرش (گیرش شدت گرفت)
جیهوپ:چوم تو با اونا فرق داری ب هروز نزدیک 100تا دختر میبینم ولی اون حسی ک ب تو دارم ب اون ندارم هالا عشق منو قبول میکنی لی یونا
یونا: هق... آره..هق..
جیهوپ لباشو گذاشت روی لبای یونا از کمرش گرفت یوناهم دستاشو گذاشت روی شوناهی جیهوپ لباشو از لبای یونا جدا کرد کنار گوشش زمزمه کرد
جیهوپ: تو الان ماله منی جانگ یونا
بعد دوبال ی بوس شیرینو شروع کردن
*پایان*
☆اسلایت دوم عکس یونا☆
☆اسلایت سوم لباس یونا☆
(دستم شکست رفت)
۵۱.۷k
۱۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.