دَمــــِـش گَـــرم
دَمــــِـش گَـــرم
اِنقد اضافه کاری این اواخر داشت که نمیشد جمعش کرد
رفت رابطه رو کمش کرد
ولی باز دَمــِـش گــَـرم
وجودمو پر از تنش کرد
گفت نمیخوامت من عِـشـقَـم
اوایل سخت بود برام ولی بعد افتاد أ چشمم
اولا خوب تهش بد،هِی منو سرزنش کرد
خدا میدونه که این روزا با کیا میشه اون ســَرِش گـَـرم
واسه دعوا میکرد سرش درد
من و عاشق کرد بعدش رفت
نمیدونم چیکار کردم که فکر رفتن به سرش زد
مَـن بـی تـو خَــســتَـم
نَـه نِـمیتـونَـم اصــلاً
رَســماً رو هـَمهٔ آدمـا چشامو بَسـتم
مَـن با تو هسـتم پَـس دَرکم نَـکن اصــلاً
نمیـدونـم چـیشـد کـه یهـو دلخـور شـدی ز مـَـن
شدم یه آدم شر
که به خاطرش با همه شهر
در افتادم و آخرشم همه جا نشست گفت آدمشم
واسم سخته باورش هم
مریدشم تا تهشم
آخه بهش قول داده بودم از زندگیش پا نکشم
چون منو دوسَم داشت
قشنگ بود پوز خنداش
یه زمانی تک پر بود و حالا کل تهران دوستن باش
بودم شب و روز همراش
چشم ازم زود برداشت
دلِ من غُصه نخور گریه نکن خونسرد باش
مَــن بـی تـوخَــســتَـم
نــَه نِـمیتـونَـم اصــلاً
رَســما ًرو هَـمهٔ آدمـا چـِشامو بــَسـتم
مـَن بـاتـو هَـسـتَم پـَس دَرکـَم نَکـن اصـلاً
نــمیـدونَـم چـیـشد کـه یـهو دِلـخـور شـُدی از مـَـن
سر بذار رو زانوهات
بازی کن با موهات
بگو من و چی فرض کردی
یه آدم هالو ها
یه آدم خستم که نمیتونم وایسم رو زانوهام
اِنقده حرص خوردم که مو سفید پره لا موهام
بگو چرا فروختی آخه منو به اون یارو ها
کنارش خوش میگذرونی،ریلکس و آروم ها
ببین چیکار کردی با من که لَنگ این داروهام
قرص های خواب آوَرَم دیگه منو نمیکنه آروم ها
مَــن بـی تـوخَــســتَـم
نــَه نِـمیتـونَـم اصــلاً
رَســماً رو هَـمهٔ آدمـا چـِشامو بــَسـتم
مـَن بـاتـو هَـسـتَم پـَس دَرکـَم نَکـن اصـلاً
نــمیـدونَـم چـیـشد کــه یِهـو دِلــخور شُـدی از مـَـن
اِنقد اضافه کاری این اواخر داشت که نمیشد جمعش کرد
رفت رابطه رو کمش کرد
ولی باز دَمــِـش گــَـرم
وجودمو پر از تنش کرد
گفت نمیخوامت من عِـشـقَـم
اوایل سخت بود برام ولی بعد افتاد أ چشمم
اولا خوب تهش بد،هِی منو سرزنش کرد
خدا میدونه که این روزا با کیا میشه اون ســَرِش گـَـرم
واسه دعوا میکرد سرش درد
من و عاشق کرد بعدش رفت
نمیدونم چیکار کردم که فکر رفتن به سرش زد
مَـن بـی تـو خَــســتَـم
نَـه نِـمیتـونَـم اصــلاً
رَســماً رو هـَمهٔ آدمـا چشامو بَسـتم
مَـن با تو هسـتم پَـس دَرکم نَـکن اصــلاً
نمیـدونـم چـیشـد کـه یهـو دلخـور شـدی ز مـَـن
شدم یه آدم شر
که به خاطرش با همه شهر
در افتادم و آخرشم همه جا نشست گفت آدمشم
واسم سخته باورش هم
مریدشم تا تهشم
آخه بهش قول داده بودم از زندگیش پا نکشم
چون منو دوسَم داشت
قشنگ بود پوز خنداش
یه زمانی تک پر بود و حالا کل تهران دوستن باش
بودم شب و روز همراش
چشم ازم زود برداشت
دلِ من غُصه نخور گریه نکن خونسرد باش
مَــن بـی تـوخَــســتَـم
نــَه نِـمیتـونَـم اصــلاً
رَســما ًرو هَـمهٔ آدمـا چـِشامو بــَسـتم
مـَن بـاتـو هَـسـتَم پـَس دَرکـَم نَکـن اصـلاً
نــمیـدونَـم چـیـشد کـه یـهو دِلـخـور شـُدی از مـَـن
سر بذار رو زانوهات
بازی کن با موهات
بگو من و چی فرض کردی
یه آدم هالو ها
یه آدم خستم که نمیتونم وایسم رو زانوهام
اِنقده حرص خوردم که مو سفید پره لا موهام
بگو چرا فروختی آخه منو به اون یارو ها
کنارش خوش میگذرونی،ریلکس و آروم ها
ببین چیکار کردی با من که لَنگ این داروهام
قرص های خواب آوَرَم دیگه منو نمیکنه آروم ها
مَــن بـی تـوخَــســتَـم
نــَه نِـمیتـونَـم اصــلاً
رَســماً رو هَـمهٔ آدمـا چـِشامو بــَسـتم
مـَن بـاتـو هَـسـتَم پـَس دَرکـَم نَکـن اصـلاً
نــمیـدونَـم چـیـشد کــه یِهـو دِلــخور شُـدی از مـَـن
۱.۷k
۰۵ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.