میناااااا!گومنه اگه دیر به دیر پارت میدم ولی امتحانا شروع
میناااااا!گومنه اگه دیر به دیر پارت میدم ولی امتحانا شروع شده و سر منم خیلی شلوغه!بریم سراغ سناریو
______________________
پیشی کوچولوی من خیلی حسوده!
p²
رفتم تا ظرف شیر رو جلوی گربه بذارم که دیدم نیست!برگشتم پشت سرمو دیدم رو میز وایساده و چپچپ نگاه میگنه، لبخند زدم و رفتم جلو، وقتی دستمو دراز کردم تا ظرف شیر رو بزارم روی میز دستم رو چنگ زد!
+ایییییییییی!خیلی محکم چنگ زدی کوچولو!
گربه میوی بلندی کرد و با بی میلی شروع کرد به خوردن شیر.روز صندلی نشستم و شروع کردم به ناز کردن گربه. اول که دستمو رو سرش کشیدم، کنار رفت و زل زد به من... ولی بار دوم انگار خوشش اومده باشه کاری باهام نداشت و به خوردن شیر ادامه داد. نگاهی به ساعت انداختم و دیدم که دیروقته! از جام پاشدم تا برم بخوابم که متوجه شدم که گربه هم داره دنبالم میاد. سرمو برگردوندم تا مطمئن شم و با این صحنه روبه رو شدم: گربه وایساده و سرشو برگردونده تا نفهمم داشته دنبالم میکرده! ناخواسته لبخند میزنم و به راهم ادامه میدم . خودم رو روی رخت خواب پرت میکنم و خیلی زود به خواب میرم...
________________
میدونم این پارت کوتاه بود پس گمناسای سنسه(*≧∀≦)
______________________
پیشی کوچولوی من خیلی حسوده!
p²
رفتم تا ظرف شیر رو جلوی گربه بذارم که دیدم نیست!برگشتم پشت سرمو دیدم رو میز وایساده و چپچپ نگاه میگنه، لبخند زدم و رفتم جلو، وقتی دستمو دراز کردم تا ظرف شیر رو بزارم روی میز دستم رو چنگ زد!
+ایییییییییی!خیلی محکم چنگ زدی کوچولو!
گربه میوی بلندی کرد و با بی میلی شروع کرد به خوردن شیر.روز صندلی نشستم و شروع کردم به ناز کردن گربه. اول که دستمو رو سرش کشیدم، کنار رفت و زل زد به من... ولی بار دوم انگار خوشش اومده باشه کاری باهام نداشت و به خوردن شیر ادامه داد. نگاهی به ساعت انداختم و دیدم که دیروقته! از جام پاشدم تا برم بخوابم که متوجه شدم که گربه هم داره دنبالم میاد. سرمو برگردوندم تا مطمئن شم و با این صحنه روبه رو شدم: گربه وایساده و سرشو برگردونده تا نفهمم داشته دنبالم میکرده! ناخواسته لبخند میزنم و به راهم ادامه میدم . خودم رو روی رخت خواب پرت میکنم و خیلی زود به خواب میرم...
________________
میدونم این پارت کوتاه بود پس گمناسای سنسه(*≧∀≦)
۴.۱k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.