💖
💖
✰𝒇𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏𝘑𝘪𝘯"ʸᵒᵘ ᵃʳᵉ ⁿᵒᵗ ᶠᵉᵉˡⁱⁿᵍ ʷᵉˡˡ ʷʰᵉⁿ ʸᵒᵘ ᵃʳᵉ ᵒⁿ ʸᵒᵘʳ ᵖᵉʳⁱᵒᵈ
"𝘑𝘪𝘯"
به در سفید اتاق چند ضربه زدم ات از عصره که تو اتاقه و باهام حرف نمیزنه بی علت قهر کرده!
جین-چاگیانمیخوای بیای بیرون؟-ناراحت
ات-جین لطفا تنهام بزار حوصله ات و ندارم!!
ناراحت و کلافه رفتم رو کاناپه سفید نشستم.
به تابلوعکس مون نگاهی کردم اون عکس رو روزی گرفتیم
که برای هم شدیم با مرور خاطرات اون روز لبخند
رو لبام نقش بست!
به سمت تابلو رفتم و به صورت خندون ات دستی کشیدم
به چشمای عسلیِ شفافش بوسه ای زدم.
مطمئن بودم این چشمای شفاف الان تیره شدن
به اتاق کناری ات رفتم از بالکن حداقل میتونستم ببینمش
دیوار سمت بالکن سرتاسر شیشه ایی بود.
رفتم سمت اتاق ات از شیشه دیدمش که رو تخته و بالشتش رو بغل کرده شونه هاش داشت میلرزید!
دستشو رو دلش محکم چفت کردو چشماشو با درد بست!
امروز...! وای چطور یادم رفته
سریع برگشتم سمت اتاق از توی کشوی میز عسلی دفترچه سفید رو برداشتم سریع بازش کردم و تقویمش و دیدم
تو تقویم با هایلایت بنفش علامت زده بودم
کنارش نوشته بودم روزی که ات قاعدگی ماهانه اش
شروع میشد.
دختر کوچولوی من پس حالش بد بود!
به سمت اشپزخونه رفتم. کتری رو از آب پر کردم و گذاشتم
رو شعله گاز.
دمنوش و کیسه آب گرم و آماده کردم.
سوپ مرغی که پخته بودم رو توی ظرف سفید ریختم
قاشق و کنارش گذاشتم.
همه رو تو سینی صورتی چرکی گذاشتم و به طرف اتاق رفتم
در زدم باز کردم. قفل در و خوشبختانه باز کرده بود!
سینی رو گذاشتم کنار اباژور...
نشستم کنار ات کیسه آب گرم و رو شکمش گذاشتم
چشماشو ترسیده باز کرد
جین-چاگیامنم چرا ترسیدی؟
ات-مگه نگفتم حالم خوب نیس
جین-منم اومدم که حالت و خوب کنم
قاشق و تو ظرف سوپ گذاشتم سینی رو روی پاهام گذاشتم
قاشق پر از سوپ رو به سمت لباش بردم
جین-یااا دهنت و باز کن برات سوپی که دوس داری رو پختم
آروم لباش و از هم جدا کرد و سوپ رو خورد
"𝘈𝘵"
بعد از تموم شدن سوپ سرم و گذاشتم رو پاهای جین شروع
کرد به نوازش موهام. با صدای قشنگش برام اهنگ مورد علاقه ام رو خوند.
جین-قطره های کریستال بارونی سقوط میکنن و میبارن!
وتمام زیبایش زمانیه که"خورشید"طلوع میکنه و میدرخشه!
تا اون رنگین کمون هارو تو ذهنم بسازم^^
بعضی وقتا که بهت فکر میکنم دلم میخواد باهات وقت
بگذرونم!
فقط ما دوتا^اگه تلاش کنیم میتونیم بسازیمش^
فقط مادوتا...
صداش مثل لالایی برام بود و خوابیدم...!
✰𝒇𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏𝘑𝘪𝘯"ʸᵒᵘ ᵃʳᵉ ⁿᵒᵗ ᶠᵉᵉˡⁱⁿᵍ ʷᵉˡˡ ʷʰᵉⁿ ʸᵒᵘ ᵃʳᵉ ᵒⁿ ʸᵒᵘʳ ᵖᵉʳⁱᵒᵈ
"𝘑𝘪𝘯"
به در سفید اتاق چند ضربه زدم ات از عصره که تو اتاقه و باهام حرف نمیزنه بی علت قهر کرده!
جین-چاگیانمیخوای بیای بیرون؟-ناراحت
ات-جین لطفا تنهام بزار حوصله ات و ندارم!!
ناراحت و کلافه رفتم رو کاناپه سفید نشستم.
به تابلوعکس مون نگاهی کردم اون عکس رو روزی گرفتیم
که برای هم شدیم با مرور خاطرات اون روز لبخند
رو لبام نقش بست!
به سمت تابلو رفتم و به صورت خندون ات دستی کشیدم
به چشمای عسلیِ شفافش بوسه ای زدم.
مطمئن بودم این چشمای شفاف الان تیره شدن
به اتاق کناری ات رفتم از بالکن حداقل میتونستم ببینمش
دیوار سمت بالکن سرتاسر شیشه ایی بود.
رفتم سمت اتاق ات از شیشه دیدمش که رو تخته و بالشتش رو بغل کرده شونه هاش داشت میلرزید!
دستشو رو دلش محکم چفت کردو چشماشو با درد بست!
امروز...! وای چطور یادم رفته
سریع برگشتم سمت اتاق از توی کشوی میز عسلی دفترچه سفید رو برداشتم سریع بازش کردم و تقویمش و دیدم
تو تقویم با هایلایت بنفش علامت زده بودم
کنارش نوشته بودم روزی که ات قاعدگی ماهانه اش
شروع میشد.
دختر کوچولوی من پس حالش بد بود!
به سمت اشپزخونه رفتم. کتری رو از آب پر کردم و گذاشتم
رو شعله گاز.
دمنوش و کیسه آب گرم و آماده کردم.
سوپ مرغی که پخته بودم رو توی ظرف سفید ریختم
قاشق و کنارش گذاشتم.
همه رو تو سینی صورتی چرکی گذاشتم و به طرف اتاق رفتم
در زدم باز کردم. قفل در و خوشبختانه باز کرده بود!
سینی رو گذاشتم کنار اباژور...
نشستم کنار ات کیسه آب گرم و رو شکمش گذاشتم
چشماشو ترسیده باز کرد
جین-چاگیامنم چرا ترسیدی؟
ات-مگه نگفتم حالم خوب نیس
جین-منم اومدم که حالت و خوب کنم
قاشق و تو ظرف سوپ گذاشتم سینی رو روی پاهام گذاشتم
قاشق پر از سوپ رو به سمت لباش بردم
جین-یااا دهنت و باز کن برات سوپی که دوس داری رو پختم
آروم لباش و از هم جدا کرد و سوپ رو خورد
"𝘈𝘵"
بعد از تموم شدن سوپ سرم و گذاشتم رو پاهای جین شروع
کرد به نوازش موهام. با صدای قشنگش برام اهنگ مورد علاقه ام رو خوند.
جین-قطره های کریستال بارونی سقوط میکنن و میبارن!
وتمام زیبایش زمانیه که"خورشید"طلوع میکنه و میدرخشه!
تا اون رنگین کمون هارو تو ذهنم بسازم^^
بعضی وقتا که بهت فکر میکنم دلم میخواد باهات وقت
بگذرونم!
فقط ما دوتا^اگه تلاش کنیم میتونیم بسازیمش^
فقط مادوتا...
صداش مثل لالایی برام بود و خوابیدم...!
۱۳.۸k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.