ادامه سناریو قبلی:
متاسفانه فلیکس رو فراموش کردم😐 یعنی نه اینکه فراموش کرده باشم نمیدونم چم شده بود حالا بزگریم )
لیکسی : تورو به پشت استیج میبره و به استف ها اشاره میکنه تا تمام هواسشون رو بهت بدن و خودش هم مدام کمرت رو نوازش میکنه و با پارچه سعی میکنه زخمت رو تمیز کنه...توی همین حین لبخند میزنه تا ناراحتیت از بین بره و همینطور که دستش رو روی کمرت میکشه باهات حرف های شیرین میزنه
_ فرشته کوچولو درد داری ؟...هوم؟
_ ببخشید مراقبت نبودم....از این به بعد بیشتر حواسم رو بهت میدم
لیکسی : تورو به پشت استیج میبره و به استف ها اشاره میکنه تا تمام هواسشون رو بهت بدن و خودش هم مدام کمرت رو نوازش میکنه و با پارچه سعی میکنه زخمت رو تمیز کنه...توی همین حین لبخند میزنه تا ناراحتیت از بین بره و همینطور که دستش رو روی کمرت میکشه باهات حرف های شیرین میزنه
_ فرشته کوچولو درد داری ؟...هوم؟
_ ببخشید مراقبت نبودم....از این به بعد بیشتر حواسم رو بهت میدم
۳۴.۸k
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.