رمان عشق سیاه و سفید...! part:23
(ا/ت واقعا ترسیدع بود جوری دشتشون راه افتاد که نه مدیر اونو دید نه کیونگ)
☆
☆
☆
چند مین بعد....(رسیدن)
مدیر: مجازاتت این بود که اندازه یه هفته اخراج شی ولیییی! بهت محلت میدم یه بار دیگه تکرار شه من میدونمو تو الانم میری زمین بسکتبالو تمیز کنی تا بفهمی سیلی زدن به کسی یعنی چی!
(شاید الان تو ذهنتون بگید که چرا وقتی با اینکه مدیر دید لونا ا/ت رو خیس کرد چیزی بهش نگفت و فقط به همه گفت گمشید و چرا لونارو اخراج یا تنبیه نکرد غذیه از این قراره که بابای لونا صاحب مدرسست و اینو کل مدرسه میدونن به غیر ا/ت که تازه اومده این مدرسه اومدع همین..! بابای لونا به کل مدرسه و مدیرش سپرده که نزدیک دخترش نشن و ازشون کاری ببینه و یه بار دیگه ازش همین کارو ببینه اخراج میشه و این بابای لونا انقدری به لونا اهمیت داده و به حرفاش نه نگفته لونا متاسفانه یه دختره اجوزه و لوس بار اومده)
(کیونگ با عصبانیت خارج میشه و بعد خارج شدن با ا/ت روبرو میشه....)
کیونگ: تو ی
سر کلاس نیسی ا/ت؟! کلاس شروع شده اینجا چیکار میکردی؟!
ا/ت: فقط واستم ببینم مدیر بهت چی میگه خوب شد از اخراج شدن رد شدی!!!
کیونگ: اوهوم... حالا برو سر کلاست من بایذ برم زمین بسکتبال رو تمیز کنم این تنبیهمه!!
ا/ت: ب.. باشه مراقب خوتت باشیااا... باشه؟!
کیونگ: باشه توهم همینطور زود باش درس تازه شروع شده
ا/ت: باشه من رفتم عشقم باییی
کیونگ: بدو بدو باییی....
(کیونگ به سمت زمین بسکتبال میره و تی رو برمیداره و تا اخر کلاس زبانشون باید اونجارو تمیز کنه مدیر بهش نگفت چون خودش میدونست چون هرکی تنبیه میشد تا اخر کلاسشون باید اونجا میموندو اونجارو تمیز میکرد....)
☆
☆
☆
چند مین بعد....(رسیدن)
مدیر: مجازاتت این بود که اندازه یه هفته اخراج شی ولیییی! بهت محلت میدم یه بار دیگه تکرار شه من میدونمو تو الانم میری زمین بسکتبالو تمیز کنی تا بفهمی سیلی زدن به کسی یعنی چی!
(شاید الان تو ذهنتون بگید که چرا وقتی با اینکه مدیر دید لونا ا/ت رو خیس کرد چیزی بهش نگفت و فقط به همه گفت گمشید و چرا لونارو اخراج یا تنبیه نکرد غذیه از این قراره که بابای لونا صاحب مدرسست و اینو کل مدرسه میدونن به غیر ا/ت که تازه اومده این مدرسه اومدع همین..! بابای لونا به کل مدرسه و مدیرش سپرده که نزدیک دخترش نشن و ازشون کاری ببینه و یه بار دیگه ازش همین کارو ببینه اخراج میشه و این بابای لونا انقدری به لونا اهمیت داده و به حرفاش نه نگفته لونا متاسفانه یه دختره اجوزه و لوس بار اومده)
(کیونگ با عصبانیت خارج میشه و بعد خارج شدن با ا/ت روبرو میشه....)
کیونگ: تو ی
سر کلاس نیسی ا/ت؟! کلاس شروع شده اینجا چیکار میکردی؟!
ا/ت: فقط واستم ببینم مدیر بهت چی میگه خوب شد از اخراج شدن رد شدی!!!
کیونگ: اوهوم... حالا برو سر کلاست من بایذ برم زمین بسکتبال رو تمیز کنم این تنبیهمه!!
ا/ت: ب.. باشه مراقب خوتت باشیااا... باشه؟!
کیونگ: باشه توهم همینطور زود باش درس تازه شروع شده
ا/ت: باشه من رفتم عشقم باییی
کیونگ: بدو بدو باییی....
(کیونگ به سمت زمین بسکتبال میره و تی رو برمیداره و تا اخر کلاس زبانشون باید اونجارو تمیز کنه مدیر بهش نگفت چون خودش میدونست چون هرکی تنبیه میشد تا اخر کلاسشون باید اونجا میموندو اونجارو تمیز میکرد....)
۵.۶k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.