مافیای عاشق پارت ۵
..این لباس چرا باز نمیشه هرکاری کردم لباسه باز نمیشد ....دیدم یکی داره در می زنه ...ا.ت:بفرمایید ...دیدم جونگ کوک بود اومد داخل
سرش پایین بود چقدر با حیا هست ...ا.ت:سلام ...جونگ کوک:همین الان پیش هم بودیم ....خندشدگرفته بود ..ا.ت:خب ببخشید ....جونگ کوک:اومدم بیشتر باهم آشنا بشیم فکر نکنم هیچی از من بدونی ....ا.ت:خب اسمت رومی دونم ....جونگ کوک:فقط اسمم رو بدونی که کافی نیست ..ا.ت:میشه بیای بشینی ....
من لباسم عوض کنم بعد بیام ...جونگ کوک :معذرت می خوام فکر کردم دیگه تمومی من میرم ....ا.ت:نه نه نرو میشه یکاری برام کنی .....جونگ کوک :بفرمایید...ا.ت:ببخشید معذرت می خوام میشه ....خب من نمی تونم ....جونگ کوک:خجالت نداره هرکاری باشه انجام میدم ....ا.ت :دستم به ....زی..پم نمیرسه ...برام لطفا بازش کن ......جونگ کوک همون لحظه گونش سرخ شد توقع این حرف رو نداشت خودمم که از خجالت می خواستم زمین دهن باز کنه برم توش اومد جلودست گذاشت روی بازوم و پشتم رو بهش کرد وقتی بهم دست زد یجوری شدم زود زیپ رو باز کرد ورفت عقبم اهههه راحت شدم
۱ماه بعد
من توی این یک ماه عاشق کوک شدم اون خیلی خوبه خیلی دوسم داره من یکی که عاشقش شدم ۱ماه هست که مثل پروانه ها دورم میگرده خب هرکسی باشه عاشق همچین آدمی میشه ...
اون هر روز میره شرکت باباش وقتی خوابم میره و حدودا ساعت ۸برمی گرده ....دلم برای بابا تنگ شده ...۱ماه هست ندیدمش بعد از روز عروسی ....
سرش پایین بود چقدر با حیا هست ...ا.ت:سلام ...جونگ کوک:همین الان پیش هم بودیم ....خندشدگرفته بود ..ا.ت:خب ببخشید ....جونگ کوک:اومدم بیشتر باهم آشنا بشیم فکر نکنم هیچی از من بدونی ....ا.ت:خب اسمت رومی دونم ....جونگ کوک:فقط اسمم رو بدونی که کافی نیست ..ا.ت:میشه بیای بشینی ....
من لباسم عوض کنم بعد بیام ...جونگ کوک :معذرت می خوام فکر کردم دیگه تمومی من میرم ....ا.ت:نه نه نرو میشه یکاری برام کنی .....جونگ کوک :بفرمایید...ا.ت:ببخشید معذرت می خوام میشه ....خب من نمی تونم ....جونگ کوک:خجالت نداره هرکاری باشه انجام میدم ....ا.ت :دستم به ....زی..پم نمیرسه ...برام لطفا بازش کن ......جونگ کوک همون لحظه گونش سرخ شد توقع این حرف رو نداشت خودمم که از خجالت می خواستم زمین دهن باز کنه برم توش اومد جلودست گذاشت روی بازوم و پشتم رو بهش کرد وقتی بهم دست زد یجوری شدم زود زیپ رو باز کرد ورفت عقبم اهههه راحت شدم
۱ماه بعد
من توی این یک ماه عاشق کوک شدم اون خیلی خوبه خیلی دوسم داره من یکی که عاشقش شدم ۱ماه هست که مثل پروانه ها دورم میگرده خب هرکسی باشه عاشق همچین آدمی میشه ...
اون هر روز میره شرکت باباش وقتی خوابم میره و حدودا ساعت ۸برمی گرده ....دلم برای بابا تنگ شده ...۱ماه هست ندیدمش بعد از روز عروسی ....
۸۳.۶k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.