عشق بی پایان p16
ا/ت ویو
آخخخ دستم راستم خواب رفته
شالاپ!
از طبقه دوم تخت افتادم
_آییی خدا کمرم به گا رفت
خواستم بلند بشم کمرم تیر کشید به هزار زحمت بلند شدم کمرم رو نتونستم صاف کنم خواستم دست راستم رو بزنم به کمرم اما دستم درد گرفت
_اَی تو روحت چه وقت خواب رفتن بود
دست چپم رو به کمرم گرفتم رفتم بیرون هر قدم که برمیداشتم از درد ناله میکردم
_آخ خدا کمرم نابود شد!
پشت میز ناهار خوری نشستم الی و رزی داشتن صبحونه میخوردن
×خوبی؟
_دکتری؟
× بی لیاقت منو بگو نگرانت بودم
_تو عشق منی
×گمشو
بلند شدم خواستم بغلش کنم که کمرم تیر کشید
_آخخخخخخ
رزی و الی همرمان
*×چیشد؟خوبی
ایزابت و رز همیشه مثله خواهر بزرگتر مواظب ما بودن
لبخند زورکی زدم
_چیزی نی از رو تخت افتادم
*خاک تو سرت لباستو بزن کمرت رو ببینم
لباسم رو دادم بالا
*کبود شده
کرم آوردو زد به کمرم
_بقیه کجان
×رفتن بیلیط بگیرن تعطیلات کریسمس رو برن پیش خوانوادهشون
_آها
×خب..ا/ت..چیزه
_رز بدون لکنت حرف بزن اعصاب ندارم میدونی که چقدر بدم میادکسی با لکنت بحرفه
×خب..(یه نفس عمیق کشید) منو الی میخوایم برا تعطیلات بریم پیش خوانوادمون عیب نداره؟(یه نفس اینا رو گفت)
پوکر زل زدم بهش
_به خاطر این استرس داشتی
×ینی ناراحت نشدی(با تعجب)
_چرا باید ناراحت شم؟
×آخه باید تنها بمونی
_چند روز از دستتون راحت میشم
*بییییشعور جدی میتونی بمونی؟
_آره اما به خاطر اینکه خیالتون راحت باشه میرم پیش کوک
*میری پیش کوک ؟
یه تای ابروم رو دادم بالا
_نرم؟
*نه نه برو
خلاصه نشستیم اونا غذا خوردن و رفتن بلیط بلیط گرفتن و شبم شام خوردن خدافظی کردن و رفتن منم لباسایتو عکسو پوشیدم(پارت14گذاشتم)و موهامم دم اسبی بستم چمدونم رو پر لباس کردم الانم دارم میرم سمت ماشینم با موتورم نمیشه هم اینکه کمرن درد میکنه هم اینکه چمدون دارم
《فلش بک به بعد رسیدن به خونه کوک》
دینگ دینگ (صدای زنگ خونه کوک)
خدمتکار درو باز کرد
خدمتکار:سلام خانم خوش اومدید
چپ چپ نگاش کردم
_مگه من نگفتم بهم خانم نگو
خندید
خدمتکار : باشه ا/ت
_آفدین حالا شد
رفتم سمت اتاق کوک بدون در زدن درو باز کردم
_سوپرایز ! کوکیییییی جونم ببین کی اومده
دیدم خعلی عادی داره نگام میکنه
☆خوش اومدی
_تعجب نکردی ؟(متعجب)
ابروشو بالا انداخت
☆نچ! با امسال سه ساله تعطیلات میای خونه من چتر میشی
_بیشور من رفتم اتاقم شب بیدار باش میام فیلم ببینیم
☆دستور دیگه ای نیس
_نه فعلا همینا
☆پررو
_نظر لطفته
رفتم یه لباس پوشیدم چون خوابم میومد یه یاعت خوابیدم بعد با کوک چند تا فیلم دیدم و رو کاناپه خوابمون برد
لایک¿کامنت¿
#فیک
#شوگا
#جونگ_کوک
#bts
#بی_تی_اس
آخخخ دستم راستم خواب رفته
شالاپ!
از طبقه دوم تخت افتادم
_آییی خدا کمرم به گا رفت
خواستم بلند بشم کمرم تیر کشید به هزار زحمت بلند شدم کمرم رو نتونستم صاف کنم خواستم دست راستم رو بزنم به کمرم اما دستم درد گرفت
_اَی تو روحت چه وقت خواب رفتن بود
دست چپم رو به کمرم گرفتم رفتم بیرون هر قدم که برمیداشتم از درد ناله میکردم
_آخ خدا کمرم نابود شد!
پشت میز ناهار خوری نشستم الی و رزی داشتن صبحونه میخوردن
×خوبی؟
_دکتری؟
× بی لیاقت منو بگو نگرانت بودم
_تو عشق منی
×گمشو
بلند شدم خواستم بغلش کنم که کمرم تیر کشید
_آخخخخخخ
رزی و الی همرمان
*×چیشد؟خوبی
ایزابت و رز همیشه مثله خواهر بزرگتر مواظب ما بودن
لبخند زورکی زدم
_چیزی نی از رو تخت افتادم
*خاک تو سرت لباستو بزن کمرت رو ببینم
لباسم رو دادم بالا
*کبود شده
کرم آوردو زد به کمرم
_بقیه کجان
×رفتن بیلیط بگیرن تعطیلات کریسمس رو برن پیش خوانوادهشون
_آها
×خب..ا/ت..چیزه
_رز بدون لکنت حرف بزن اعصاب ندارم میدونی که چقدر بدم میادکسی با لکنت بحرفه
×خب..(یه نفس عمیق کشید) منو الی میخوایم برا تعطیلات بریم پیش خوانوادمون عیب نداره؟(یه نفس اینا رو گفت)
پوکر زل زدم بهش
_به خاطر این استرس داشتی
×ینی ناراحت نشدی(با تعجب)
_چرا باید ناراحت شم؟
×آخه باید تنها بمونی
_چند روز از دستتون راحت میشم
*بییییشعور جدی میتونی بمونی؟
_آره اما به خاطر اینکه خیالتون راحت باشه میرم پیش کوک
*میری پیش کوک ؟
یه تای ابروم رو دادم بالا
_نرم؟
*نه نه برو
خلاصه نشستیم اونا غذا خوردن و رفتن بلیط بلیط گرفتن و شبم شام خوردن خدافظی کردن و رفتن منم لباسایتو عکسو پوشیدم(پارت14گذاشتم)و موهامم دم اسبی بستم چمدونم رو پر لباس کردم الانم دارم میرم سمت ماشینم با موتورم نمیشه هم اینکه کمرن درد میکنه هم اینکه چمدون دارم
《فلش بک به بعد رسیدن به خونه کوک》
دینگ دینگ (صدای زنگ خونه کوک)
خدمتکار درو باز کرد
خدمتکار:سلام خانم خوش اومدید
چپ چپ نگاش کردم
_مگه من نگفتم بهم خانم نگو
خندید
خدمتکار : باشه ا/ت
_آفدین حالا شد
رفتم سمت اتاق کوک بدون در زدن درو باز کردم
_سوپرایز ! کوکیییییی جونم ببین کی اومده
دیدم خعلی عادی داره نگام میکنه
☆خوش اومدی
_تعجب نکردی ؟(متعجب)
ابروشو بالا انداخت
☆نچ! با امسال سه ساله تعطیلات میای خونه من چتر میشی
_بیشور من رفتم اتاقم شب بیدار باش میام فیلم ببینیم
☆دستور دیگه ای نیس
_نه فعلا همینا
☆پررو
_نظر لطفته
رفتم یه لباس پوشیدم چون خوابم میومد یه یاعت خوابیدم بعد با کوک چند تا فیلم دیدم و رو کاناپه خوابمون برد
لایک¿کامنت¿
#فیک
#شوگا
#جونگ_کوک
#bts
#بی_تی_اس
۲.۳k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.