طلوعی پس از خورشید پارت جدید 15💢
طلوعی پس از خورشید
part: 15
گوشی رو قطع کردم و ب سمت خونه ته رفتم
تا در و باز کردم دیدم هردو ات نشستن روبه روی ای همدیگه
هرچقدر ا/ت توضیح می داد ک من تازه اومدم قبول نمی کرد تا اینکه رفتم همه چی رو توضیح دادم
جونگکوک: ته بنظرت چی کار کنیم اسم هردو ا/ت ع
ته: براشون لقب بزاریم یعنی
جونگکوک: اره بنظرم یکی تون رز قرمز باشید یکی رز مشکی
ته: این چرته و پرتا چیه رز بنفش فلان اتی ک قبلا از دوران بچگی با ما بوده فامیلیش کیم ع پس کیم ا/ت و اونی ک جدید اومده پارک ا/ت وقتی جدا ان پیش ما ا/ت خالی وقتی باهم هستن با فامیلی
جونگکوک: فکر خوبیه
تهیونگ: من خیلی گشنم ع نظرتون چیه بریم شام بخوریم
جونگکوک: بیاید بریم رستوران
پارک ا/ت: ایده خوبی ع بریم
رفتیم بیرون و سوار ماشین شدیم من پشت فرمون و تهیونگ ام کنار من و هردو ات عقب
کنار ی رستوران ک جای موردعلاقم بود پارک کردم و همه داخل شدیم روی صندلی نشستم و سفارش دادیم
جونگکوک: پارک ا/ت چی می خوری
ا/ت: من ی مرغ سوخاری می خورم
جونگکوک: همین
از دید تهونگ*
ی هو دیدم کیم ات داره بم یواشکی اشاره می کنه گوشم بردم سمتش و ی چی بم گفت
ا/ت: تهیونگا جی کی مشکوک نمی زنه
ته: چرا باید مشکوک بزنه
ا/ت:اخه اول با اون شروع کرد
ته: خوب چون دوسش داره
ا/ت: جدی
ته: اره باورت نشه ولی خیلی سختی کشید براش
از دید جونگکوک♡
کوک: بچه ها شما چی می خورید برم سفارش بدم
ته: من ی استیک
ا/ت: منم همون استیک می خورم
کوک: باشه خودم ام ک پیتزا
پارک ا/ت: کوک ی سیب زمینی سرخ کرده ام بگیر
کوک: باشه شما بشینید ومن برم سفارش
رفتم و سفارش دادم و اومدم نشستم و سرجام
کوک: سفارش دادم بیارن سر میزمون
خم شدم گونه ات و بوسیدم*
با تعجب نگام کرد
ا/ت:..........
ادامه دارد
(بچه ها این پارک ا/ت شمایید و هرکاری ک انجام بدع کوک برای شماس مثل همین بوسیدن با تاخیر گزاشتن رمان خیلی شرمنده ام لایک و کامنت فراموش نشه)
part: 15
گوشی رو قطع کردم و ب سمت خونه ته رفتم
تا در و باز کردم دیدم هردو ات نشستن روبه روی ای همدیگه
هرچقدر ا/ت توضیح می داد ک من تازه اومدم قبول نمی کرد تا اینکه رفتم همه چی رو توضیح دادم
جونگکوک: ته بنظرت چی کار کنیم اسم هردو ا/ت ع
ته: براشون لقب بزاریم یعنی
جونگکوک: اره بنظرم یکی تون رز قرمز باشید یکی رز مشکی
ته: این چرته و پرتا چیه رز بنفش فلان اتی ک قبلا از دوران بچگی با ما بوده فامیلیش کیم ع پس کیم ا/ت و اونی ک جدید اومده پارک ا/ت وقتی جدا ان پیش ما ا/ت خالی وقتی باهم هستن با فامیلی
جونگکوک: فکر خوبیه
تهیونگ: من خیلی گشنم ع نظرتون چیه بریم شام بخوریم
جونگکوک: بیاید بریم رستوران
پارک ا/ت: ایده خوبی ع بریم
رفتیم بیرون و سوار ماشین شدیم من پشت فرمون و تهیونگ ام کنار من و هردو ات عقب
کنار ی رستوران ک جای موردعلاقم بود پارک کردم و همه داخل شدیم روی صندلی نشستم و سفارش دادیم
جونگکوک: پارک ا/ت چی می خوری
ا/ت: من ی مرغ سوخاری می خورم
جونگکوک: همین
از دید تهونگ*
ی هو دیدم کیم ات داره بم یواشکی اشاره می کنه گوشم بردم سمتش و ی چی بم گفت
ا/ت: تهیونگا جی کی مشکوک نمی زنه
ته: چرا باید مشکوک بزنه
ا/ت:اخه اول با اون شروع کرد
ته: خوب چون دوسش داره
ا/ت: جدی
ته: اره باورت نشه ولی خیلی سختی کشید براش
از دید جونگکوک♡
کوک: بچه ها شما چی می خورید برم سفارش بدم
ته: من ی استیک
ا/ت: منم همون استیک می خورم
کوک: باشه خودم ام ک پیتزا
پارک ا/ت: کوک ی سیب زمینی سرخ کرده ام بگیر
کوک: باشه شما بشینید ومن برم سفارش
رفتم و سفارش دادم و اومدم نشستم و سرجام
کوک: سفارش دادم بیارن سر میزمون
خم شدم گونه ات و بوسیدم*
با تعجب نگام کرد
ا/ت:..........
ادامه دارد
(بچه ها این پارک ا/ت شمایید و هرکاری ک انجام بدع کوک برای شماس مثل همین بوسیدن با تاخیر گزاشتن رمان خیلی شرمنده ام لایک و کامنت فراموش نشه)
۱۶.۴k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.