اون پلیس خفنیه فصل دوم پارت: ۱۰
کاترین موبایلش رو برداشت و گفت:
الکس¹ برو بیرون!
الکس خندید و گفت: هی چته دختر__ موهات!! رنگشون کردییی !؟
کاترین لبخندی دندان نما به خودش در آینه زد و گفت: خیلی خوب شده میدونم ! نیازی نیست انقدر من رو تحسین کنی ~
الکس با غر غر گفت: خودشیفته ~
امروز ایستگاه پلیس خیلی شلوغه ، جریان چیه؟
کاترین گفت: نمی دونم رئیس پلیس اونجا از قیافش مشخصه یک آدم دائم الخماره چون بوی الکلی که داخل اتاق ، خیلی تازه و رقیق بود .
الکس گفت: یعنی با یک نگاه فهمیدی؟
کاترین با خنده و تمسخر گفت: مگه نمی دونستی من شرلوک هلمز هستم؟!
الکس گفت: به هر حال بیا زود تر بریم .
[¹ الکس دوست صمیمی کاترین هست و از بچگی تو پروشگاه بزرگ شدن .
الکس یک کافه داشت و کارکنان خودش رو داشت و پول خوبی در می آورد . ]
کاترین از ماشین پیاده شد و گفت:
بعدا میبینمت ، یادت نره برای من یک لاته کنار بزار .
الکس خندید و گفت: باشه مراقب خودت باش شرلوک
الکس رفت
" خیلی دیر کرده خانم کاترین "
کاترین قیافش جدی شد و به گوجو نگاه کرد و گفت : نه اتفاقا دقیقا به موقع رسیدم هنوز یک دقیقه زمان برای دیر نرسیدن داشتم قربان .
کاترین کنار گوش گوجو گفت: بهتره کمتر مشروب بخورید ممکنه شب و روزه یادتون بره ، نمی ارزه مدرک پلیسی خودتون رو از دست بدید . روز خوش ~
گوجو دندان هاش رو روی هم فشار داد اما چهرش با دیدن اون یخ زد .
[عکس آخر، چهره الکس هست .. میدونم دوستان خیلی جیگره ]
الکس¹ برو بیرون!
الکس خندید و گفت: هی چته دختر__ موهات!! رنگشون کردییی !؟
کاترین لبخندی دندان نما به خودش در آینه زد و گفت: خیلی خوب شده میدونم ! نیازی نیست انقدر من رو تحسین کنی ~
الکس با غر غر گفت: خودشیفته ~
امروز ایستگاه پلیس خیلی شلوغه ، جریان چیه؟
کاترین گفت: نمی دونم رئیس پلیس اونجا از قیافش مشخصه یک آدم دائم الخماره چون بوی الکلی که داخل اتاق ، خیلی تازه و رقیق بود .
الکس گفت: یعنی با یک نگاه فهمیدی؟
کاترین با خنده و تمسخر گفت: مگه نمی دونستی من شرلوک هلمز هستم؟!
الکس گفت: به هر حال بیا زود تر بریم .
[¹ الکس دوست صمیمی کاترین هست و از بچگی تو پروشگاه بزرگ شدن .
الکس یک کافه داشت و کارکنان خودش رو داشت و پول خوبی در می آورد . ]
کاترین از ماشین پیاده شد و گفت:
بعدا میبینمت ، یادت نره برای من یک لاته کنار بزار .
الکس خندید و گفت: باشه مراقب خودت باش شرلوک
الکس رفت
" خیلی دیر کرده خانم کاترین "
کاترین قیافش جدی شد و به گوجو نگاه کرد و گفت : نه اتفاقا دقیقا به موقع رسیدم هنوز یک دقیقه زمان برای دیر نرسیدن داشتم قربان .
کاترین کنار گوش گوجو گفت: بهتره کمتر مشروب بخورید ممکنه شب و روزه یادتون بره ، نمی ارزه مدرک پلیسی خودتون رو از دست بدید . روز خوش ~
گوجو دندان هاش رو روی هم فشار داد اما چهرش با دیدن اون یخ زد .
[عکس آخر، چهره الکس هست .. میدونم دوستان خیلی جیگره ]
۵.۴k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.