عمارت طلسم شده پارت ⁴
که یهو صدای باز شدن در اومد برگشتم سمت صدا ولی هیچکس نبود
یونگی:من برم بخوابم هرچی شد فردا اگه زنده بودی بهم بگو
یونگی هیونگ رفت
منم رفتم سمت در اتاق خودم که در اون اتاق باز شد رفتم سمتش و رفتم تو تاریکی در اتاق رو باز کردم اتاق رو آنالیز کردم برعکس بیرونش داخلش روشن بود با نوری ماهی که از پنجره میومد و یهو پنجره باز شد و باد پرده هارو به رقص درآورد رفتم سمتش و پنجره رو بستم برگشتم سمت در که یهو یه دختر که مثل گچ دیوار بود جلوم ظاهر شد خیلی سفید بود با موهای بلند خیلی مشکی چشماش رنگ خاصی داشت توری سیاه بود که آدم توش غرق میشد که یهو گفت
بورام:تو کی هستی اینجا چیکار میکنی؟
کوک:من باید اینو بپرسم
بورام:گفتم تو کی هستی(گلوی کوک رو میگیره)
کوک:ا م م مم من. جون. گگ کوک اممم
بورام:جونگ کوک(ولش کرد)
_نفس نفس زدن
_حالا تو کی هستی
+من ؟
_۰۰
یونگی:من برم بخوابم هرچی شد فردا اگه زنده بودی بهم بگو
یونگی هیونگ رفت
منم رفتم سمت در اتاق خودم که در اون اتاق باز شد رفتم سمتش و رفتم تو تاریکی در اتاق رو باز کردم اتاق رو آنالیز کردم برعکس بیرونش داخلش روشن بود با نوری ماهی که از پنجره میومد و یهو پنجره باز شد و باد پرده هارو به رقص درآورد رفتم سمتش و پنجره رو بستم برگشتم سمت در که یهو یه دختر که مثل گچ دیوار بود جلوم ظاهر شد خیلی سفید بود با موهای بلند خیلی مشکی چشماش رنگ خاصی داشت توری سیاه بود که آدم توش غرق میشد که یهو گفت
بورام:تو کی هستی اینجا چیکار میکنی؟
کوک:من باید اینو بپرسم
بورام:گفتم تو کی هستی(گلوی کوک رو میگیره)
کوک:ا م م مم من. جون. گگ کوک اممم
بورام:جونگ کوک(ولش کرد)
_نفس نفس زدن
_حالا تو کی هستی
+من ؟
_۰۰
۸.۶k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.