عشق در مدرسه
عشق در مدرسه
( پارت 2)
و همه رفتن سر کلاس هاشون که یهو....
در به صدامیخوره یه دختری وارد کلاط میشه اسمش نینا بود نینا وقتی میبینه من کنار کوک نشستم اخم میکنه و با افادهی زیاد میره
و پیش دوستش میشینه ا استاد میاد و درس رو شروع میکنه بعد از ۴۵ دیقه حرف های مزخرف استاد زنگ میخوره یعنی اندازهی ۳ سال پیر تر شدم اصلا معلوم نبود چی میگه نینا که پیش دوستاش بود موضوع این رو که چرا من پیش کوک نشستم میپرسه .
نینا : این دخترهی هرزه پیش جونگ کوک من چیکار میکنه ؟
دوستاش: اون دختره تازه وارده استاد گفت که دیگه اون پیش کوک میشینه
نینا واقعا بد جوری عصبانی شد
رفته بودم کتاب خونه داشتم کتاب میخوندم که کوک میاد پیشم میشینه و یکمی باهم صحبت میکنیم بنظرم پسر خوبی بود خیلی جذاب و هات بود
کوک: ببینم از اینجا خوشت میاد مخوای اینجارو بهت نشون بدم ؟
ا.ت : بله اگه وقط دارید .
که یهو دستم رو میگیره و میبره و همهجای مدرسه رو بهم نشون میده که زنگ میخوره
باهم میریم سر کلاس کوک وارد کلاس شد که یهو نینا سد راهم شد به کوک میگم تو بورو منم میام .
کوک: باشه
نینا : فکر کردی کی هستی که دور بره کوک من میگری هاااا؟ اگه دورو برش یه بار دیگه ببینمت روزگارت رو سیاه میکنم فهمیدی بیشعور هرزه ؟
ا.ت : چیکار میتونی بکنی میخوای بیا منو بکش دیگه ...(الاهی من فدای زبون درازیت😏)
و هولش میدم و میرم داخل کلاس واقعا خیلی بهش بر خورده بود برای اینکه حرصش رو در بیارم رفتم و پیش کوک نشستم
کوک : ا.ت نینا بهت چی گفت ؟
ا.ت : هیچی چیز خواصی نگفت
کوک: باشه
استاد میاد و باز درس میده خیلی خسته کندا بود وقتی زنگ خورد باز نینا اومد پیشم و جلو کوک گفت ....
نینا : به وقتش به حسابت میرسم هرزه خانمممممم
کوک یه دفعه از جاش پا میشه و یه سیلی دم گوش نینا خالی میکنه و میگه ...
کوک : تا تو باشی دوستم رو تحدید نکنی هرزه هم خودتی بیشوعور
نینا : آاااا کوک من منظورم این نبود که ...
کوک : نمیخواد توضیح بدی برو گم شو
کوک ازم میپرسه ....
کوک: حالت خوبه
ا.ت : آ.آره ممنون ولی خودم از پسش بر میومدم
کوک میخنده و میگه ...
کوک: حالاکه نجاتت دادم تازه هر چقدر جلوش وایسی پرروتر میشه و.....
که یک دفعه میاد و در گوشم میگه ....
(پایان پارت ۲ )
( پارت 2)
و همه رفتن سر کلاس هاشون که یهو....
در به صدامیخوره یه دختری وارد کلاط میشه اسمش نینا بود نینا وقتی میبینه من کنار کوک نشستم اخم میکنه و با افادهی زیاد میره
و پیش دوستش میشینه ا استاد میاد و درس رو شروع میکنه بعد از ۴۵ دیقه حرف های مزخرف استاد زنگ میخوره یعنی اندازهی ۳ سال پیر تر شدم اصلا معلوم نبود چی میگه نینا که پیش دوستاش بود موضوع این رو که چرا من پیش کوک نشستم میپرسه .
نینا : این دخترهی هرزه پیش جونگ کوک من چیکار میکنه ؟
دوستاش: اون دختره تازه وارده استاد گفت که دیگه اون پیش کوک میشینه
نینا واقعا بد جوری عصبانی شد
رفته بودم کتاب خونه داشتم کتاب میخوندم که کوک میاد پیشم میشینه و یکمی باهم صحبت میکنیم بنظرم پسر خوبی بود خیلی جذاب و هات بود
کوک: ببینم از اینجا خوشت میاد مخوای اینجارو بهت نشون بدم ؟
ا.ت : بله اگه وقط دارید .
که یهو دستم رو میگیره و میبره و همهجای مدرسه رو بهم نشون میده که زنگ میخوره
باهم میریم سر کلاس کوک وارد کلاس شد که یهو نینا سد راهم شد به کوک میگم تو بورو منم میام .
کوک: باشه
نینا : فکر کردی کی هستی که دور بره کوک من میگری هاااا؟ اگه دورو برش یه بار دیگه ببینمت روزگارت رو سیاه میکنم فهمیدی بیشعور هرزه ؟
ا.ت : چیکار میتونی بکنی میخوای بیا منو بکش دیگه ...(الاهی من فدای زبون درازیت😏)
و هولش میدم و میرم داخل کلاس واقعا خیلی بهش بر خورده بود برای اینکه حرصش رو در بیارم رفتم و پیش کوک نشستم
کوک : ا.ت نینا بهت چی گفت ؟
ا.ت : هیچی چیز خواصی نگفت
کوک: باشه
استاد میاد و باز درس میده خیلی خسته کندا بود وقتی زنگ خورد باز نینا اومد پیشم و جلو کوک گفت ....
نینا : به وقتش به حسابت میرسم هرزه خانمممممم
کوک یه دفعه از جاش پا میشه و یه سیلی دم گوش نینا خالی میکنه و میگه ...
کوک : تا تو باشی دوستم رو تحدید نکنی هرزه هم خودتی بیشوعور
نینا : آاااا کوک من منظورم این نبود که ...
کوک : نمیخواد توضیح بدی برو گم شو
کوک ازم میپرسه ....
کوک: حالت خوبه
ا.ت : آ.آره ممنون ولی خودم از پسش بر میومدم
کوک میخنده و میگه ...
کوک: حالاکه نجاتت دادم تازه هر چقدر جلوش وایسی پرروتر میشه و.....
که یک دفعه میاد و در گوشم میگه ....
(پایان پارت ۲ )
۷.۰k
۱۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.