ادامه پارت 7
ویو ته
رفت کوک رو صدا زدم توی لباسی که پوشیده بو خیلی باحال شده بود.
نشته بودیم روی میز که گوشی کوک به صدا در اومد.
ویو کوک
دیدم گوشیم داره زنگ میخور، هیون بود گوشی رو برداشتم و جواب دادم.
«موکالمه»
کوک: سلام هیون، خوبی؟
هیون: سلام کوک خوبم تو خوبی؟
کوک: مرسی، کاری داشتی؟
هیون: میخواستم بگم میای با فلیکس بریم یه دوری بزنیم؟
کوک: اره چرا که نه، کجا و ساعت چند؟
هیون: شهر بازی نزدیک مدرسه و ساعت شیش و نیم.
کوک: اوکی، بای.
هیون: بای بای.
«پایان مکالمه»
ادامه دارد............
رفت کوک رو صدا زدم توی لباسی که پوشیده بو خیلی باحال شده بود.
نشته بودیم روی میز که گوشی کوک به صدا در اومد.
ویو کوک
دیدم گوشیم داره زنگ میخور، هیون بود گوشی رو برداشتم و جواب دادم.
«موکالمه»
کوک: سلام هیون، خوبی؟
هیون: سلام کوک خوبم تو خوبی؟
کوک: مرسی، کاری داشتی؟
هیون: میخواستم بگم میای با فلیکس بریم یه دوری بزنیم؟
کوک: اره چرا که نه، کجا و ساعت چند؟
هیون: شهر بازی نزدیک مدرسه و ساعت شیش و نیم.
کوک: اوکی، بای.
هیون: بای بای.
«پایان مکالمه»
ادامه دارد............
۳.۸k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.