پارت ۵ رابطه مافیایی
پارت ۵ رابطه مافیایی
بعد از این که اون حرف رو زدم حسابی عصبانی شده بودن در این حد که کاملا می شد دید که داره دود از سرشون بیرون میاد ، بعد با جان از جشن خارج شدیم که نگاه های سنگینی رو خودم حس میکردم من میدونستم منشا از کجا هست سر همین یع پوزخند زدم
☆جیهوپ ویو☆
واقعا ا.ت دختری خوب و جذابی بود ولی یکمی لباسش باز بود.....اصلا به من چه وا خب برای خودش بهتره که لباس باز نپوشه......اه من چی میگم اصلا....من عاشق شدم هیچوقت به عشق تو نگاه اول اعتقاد نداشتم ولی الان اعتقاد دارم چون عاشق دشمنم شدم دلم میخواد اون لبای پوفکیش رو مَ.......بزنم و مال خودم کنمش
☆پایان ویو☆
ا.ت وارد خونه شد و ساعت از ۹ گذشته بود ولی مهمونی تا ۲ صبح ادامه داشت
ا.ت رسید و با خواهرش مواجه شد
*اوه اونی اومدی فکر نمیکردم انقدر زود بیا
+حالا دیدی که اومدم (سرد و جدی)
[ا.ت کلا تمام حرفاش سرد و جدی هست]
+ببخشید که از شما اجازه نگرفتم که میتونم بیام خونه ام یا نه از این به بعد با شما هماهنگ میکنم
*وا حالا ببخشید ناراحتی نداره
ا.ت رفت اتاقش و سوا رو به هه این گفت
*تو حرفای خواهرم رو شنیدی
¤نه
*راستش رو بگو
¤خب اگه بخوام راستش رو بگم باید بگم اره ولی ناراحت نشو درکت میکنم منم این مشکل رو با داداشم دارم پس کاملا درکت میکنم
*شب بمون پیشم هنوز کلی حرف داریم(با خنده)
¤من دیگه باید برم وگرنه داداشم.....
*نمی خواد ادامش رو بگی فهمیدم باز تو خوبی
¤ولش کن دیگه
*اوک
¤بای کاری داشتی بزنگ
*بای به سلامت
شرط پارت بعد
2۰:« لایک ❤️
بعد از این که اون حرف رو زدم حسابی عصبانی شده بودن در این حد که کاملا می شد دید که داره دود از سرشون بیرون میاد ، بعد با جان از جشن خارج شدیم که نگاه های سنگینی رو خودم حس میکردم من میدونستم منشا از کجا هست سر همین یع پوزخند زدم
☆جیهوپ ویو☆
واقعا ا.ت دختری خوب و جذابی بود ولی یکمی لباسش باز بود.....اصلا به من چه وا خب برای خودش بهتره که لباس باز نپوشه......اه من چی میگم اصلا....من عاشق شدم هیچوقت به عشق تو نگاه اول اعتقاد نداشتم ولی الان اعتقاد دارم چون عاشق دشمنم شدم دلم میخواد اون لبای پوفکیش رو مَ.......بزنم و مال خودم کنمش
☆پایان ویو☆
ا.ت وارد خونه شد و ساعت از ۹ گذشته بود ولی مهمونی تا ۲ صبح ادامه داشت
ا.ت رسید و با خواهرش مواجه شد
*اوه اونی اومدی فکر نمیکردم انقدر زود بیا
+حالا دیدی که اومدم (سرد و جدی)
[ا.ت کلا تمام حرفاش سرد و جدی هست]
+ببخشید که از شما اجازه نگرفتم که میتونم بیام خونه ام یا نه از این به بعد با شما هماهنگ میکنم
*وا حالا ببخشید ناراحتی نداره
ا.ت رفت اتاقش و سوا رو به هه این گفت
*تو حرفای خواهرم رو شنیدی
¤نه
*راستش رو بگو
¤خب اگه بخوام راستش رو بگم باید بگم اره ولی ناراحت نشو درکت میکنم منم این مشکل رو با داداشم دارم پس کاملا درکت میکنم
*شب بمون پیشم هنوز کلی حرف داریم(با خنده)
¤من دیگه باید برم وگرنه داداشم.....
*نمی خواد ادامش رو بگی فهمیدم باز تو خوبی
¤ولش کن دیگه
*اوک
¤بای کاری داشتی بزنگ
*بای به سلامت
شرط پارت بعد
2۰:« لایک ❤️
۷.۸k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.