چند پارتی ران~۵
ی ساعتی میگذره و تاکارا از حموم میاد بیرون و روتخت میشینه تا لباساشو بپوشه
در همین حین ران یهو درو باز میکنه..
تاکارا سریع بدون معکس ملافه تختو به خودش میپیچونه..
تاکارا:مگه گاوییییی آدم قبل اومدن اتاق حداقل ی در که میزنهههه(عصبانیت)
ران:چی؟ببخشید بانو از این به بعد قبل از وارد شدن به اتاق خودم حتما از شما اجازه میگیرم😐 امر دیگه ای ندارین؟(حالت تمسخر)
تاکارا:خب حالا نخور منو
ران میاد جلو وایسا ببینم زیر اون ملافه چی هس(پوزخند)
تاکارا:نه نههه نیا جلووو
بچها منحرف نشوید لباس زیر داره تاکارا😑😂
ران بزور ملافه رو کنار میزنه و الله اکبر😂 سرخ میشوند هردوووووو
و ران میگه...
فکر کنم اشتباه میکردم مگه میشه با بدن سفیدو نرمت تحریک نشد آخه..
نگا کن پس این بدن ی دختر تازه به بلوغ رسیدس
اوف دلم میخواد اون سینه های کوچیکو جمعو جورتو همشو تو دهنم جا بدم
نویسنده کثیف میشودددد حاجی از خجالت آب شدمممم😂
ادامه دارد...😂
در همین حین ران یهو درو باز میکنه..
تاکارا سریع بدون معکس ملافه تختو به خودش میپیچونه..
تاکارا:مگه گاوییییی آدم قبل اومدن اتاق حداقل ی در که میزنهههه(عصبانیت)
ران:چی؟ببخشید بانو از این به بعد قبل از وارد شدن به اتاق خودم حتما از شما اجازه میگیرم😐 امر دیگه ای ندارین؟(حالت تمسخر)
تاکارا:خب حالا نخور منو
ران میاد جلو وایسا ببینم زیر اون ملافه چی هس(پوزخند)
تاکارا:نه نههه نیا جلووو
بچها منحرف نشوید لباس زیر داره تاکارا😑😂
ران بزور ملافه رو کنار میزنه و الله اکبر😂 سرخ میشوند هردوووووو
و ران میگه...
فکر کنم اشتباه میکردم مگه میشه با بدن سفیدو نرمت تحریک نشد آخه..
نگا کن پس این بدن ی دختر تازه به بلوغ رسیدس
اوف دلم میخواد اون سینه های کوچیکو جمعو جورتو همشو تو دهنم جا بدم
نویسنده کثیف میشودددد حاجی از خجالت آب شدمممم😂
ادامه دارد...😂
۴.۷k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.