بی تی اس و بلک پینک پارت۲
بی تی اس و بلک پینک پارت۲
رزی وارد خوابگاه شد . جیمین که داشت با تهیونگ +۱۸ میکرد.
جنی یه اهمی کردو جیمین دست از کارش کشید.
رزی با خنده گفت من پشیمون شدم برمیگردم، لیسا هم اومد .کوکی گفت خوشگلمونم اومد . لیسا گفت میخای ساکت شی؟ یا خودم با چسب ببندم؟!
رزی گفت اصلا اعصاب نداری ها.
فردا صبح جنی و جیسو و پسرا رفتن برای تمرین. لیسا خواب موند . رزی بلند شد برای لیسا صبحونه آماده کرد و رفت .
لیسا که از خواب بلند شد با حول گفت : وای خواب موندم این۱۰ تا اخر منو میکشن. از شدت گشنگی معده درد گرفته بود .ورقه رو خوند .
رزی گفت : لیسا نمیدونم چرا انقدر ازم بدت میاد😥
ولی بدون ما یه گروهیم. این صبحونه رو بخور و بیا کمپانی برای تمرین . دوستت رزی.
لیسا یکم خجالت کشید و بعد اتمام غذا با خودش گفت چه خوشمزه بود .
جین حتما باید بگیره این دختره رو😳
پایان پارت۲
گود بای بیبی
رزی وارد خوابگاه شد . جیمین که داشت با تهیونگ +۱۸ میکرد.
جنی یه اهمی کردو جیمین دست از کارش کشید.
رزی با خنده گفت من پشیمون شدم برمیگردم، لیسا هم اومد .کوکی گفت خوشگلمونم اومد . لیسا گفت میخای ساکت شی؟ یا خودم با چسب ببندم؟!
رزی گفت اصلا اعصاب نداری ها.
فردا صبح جنی و جیسو و پسرا رفتن برای تمرین. لیسا خواب موند . رزی بلند شد برای لیسا صبحونه آماده کرد و رفت .
لیسا که از خواب بلند شد با حول گفت : وای خواب موندم این۱۰ تا اخر منو میکشن. از شدت گشنگی معده درد گرفته بود .ورقه رو خوند .
رزی گفت : لیسا نمیدونم چرا انقدر ازم بدت میاد😥
ولی بدون ما یه گروهیم. این صبحونه رو بخور و بیا کمپانی برای تمرین . دوستت رزی.
لیسا یکم خجالت کشید و بعد اتمام غذا با خودش گفت چه خوشمزه بود .
جین حتما باید بگیره این دختره رو😳
پایان پارت۲
گود بای بیبی
۱۱.۰k
۲۲ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.