چند پارتی تهیونگ پارت 6
شمارمو گرفت و سیو کردیم و رفتیم به سمت خونه تو خونه لیدر اومد گف
&ببینید میخوام رای گیری کنم فردا از صبح بریم کمپ بزنیم تا پس فردا یا الان امشب بریم تا فردا؟
و همه گفتیم فردا بریم. دیگ شام خوردیم و من چون دیشب هم نخوابیده بودم سریع رفتم خوابیدم و نفهمیدیم کی خوابم برد و تهیونگ کی امد وقتی تهیونگ خوابیده بود من یه لحظه بیدار شدم و دیدم صورتش خیلی نزدیکه منه و سریع کشیدمش اونور و بینمون بالشت گذاشتم.
پرش زمانی به صبح
تهیونگ ویو:
صبح پاشدم و رفتم حموم وقتی برگشتم دیدم لنا رو تخت بود و داشت فکر میکرد امروز شاید تو کمپ ازش خواستگاری کنم و دیگ باید قبول کنم که عاشقش شدم.
+سلام صب بخیر
_.....
+الو
چن بار دستمو جلوش تکون دادم و به خودش اومد
_س... سلام کی اومدی؟
+همین الان.
_اها اوک برو لباس بپوش وسایلت رو اماده کن بریم.
+کج.... اها باش.
_اوهوم.
اون رفت وسایلاش رو جمع کرد و یه دوش گرفت و لباساش رو پوشید و منم موهام رو سشوار کردم و جفتمون اماده شدیم برای رفتن نمیدونم شاید امروز بهش اعتراف کنم. خلاصه یه شلوار بگ مشکی با یه بولیز مشکی کانوایی پوشیدمو رفتم پایین.
&ببینید میخوام رای گیری کنم فردا از صبح بریم کمپ بزنیم تا پس فردا یا الان امشب بریم تا فردا؟
و همه گفتیم فردا بریم. دیگ شام خوردیم و من چون دیشب هم نخوابیده بودم سریع رفتم خوابیدم و نفهمیدیم کی خوابم برد و تهیونگ کی امد وقتی تهیونگ خوابیده بود من یه لحظه بیدار شدم و دیدم صورتش خیلی نزدیکه منه و سریع کشیدمش اونور و بینمون بالشت گذاشتم.
پرش زمانی به صبح
تهیونگ ویو:
صبح پاشدم و رفتم حموم وقتی برگشتم دیدم لنا رو تخت بود و داشت فکر میکرد امروز شاید تو کمپ ازش خواستگاری کنم و دیگ باید قبول کنم که عاشقش شدم.
+سلام صب بخیر
_.....
+الو
چن بار دستمو جلوش تکون دادم و به خودش اومد
_س... سلام کی اومدی؟
+همین الان.
_اها اوک برو لباس بپوش وسایلت رو اماده کن بریم.
+کج.... اها باش.
_اوهوم.
اون رفت وسایلاش رو جمع کرد و یه دوش گرفت و لباساش رو پوشید و منم موهام رو سشوار کردم و جفتمون اماده شدیم برای رفتن نمیدونم شاید امروز بهش اعتراف کنم. خلاصه یه شلوار بگ مشکی با یه بولیز مشکی کانوایی پوشیدمو رفتم پایین.
۲.۶k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.