عشق من~p9~

ا.ت:کثافت عوضی
دینا :برو خونرو تمیز کن
ا.ت با گریه وسیله هاشو جمع میکنه و با گریه به کوک میگه :آشغال
کوک : برو گمشو بیرون
ا.ت :فاک یو
کوک:با داد میگه برووووو
دینا میره کوک رو وحشیانه میبوسه و میرن تو اتاق و با هم سکس میکنن
ا.ت با گریه از خونه میزنه بیرون
*ویو کوک*
ا.ت از اینجا رفت و دینا هم رفته بود حموم منم زنگ زدم ا.ت ، بالای ۲۰ بار بهش زنگ زدم ولی جواب نمیداد(خب معلومه که نباید جواب بده)
دینا ازحموم لخت اومد بیرون
کوک:وای بازم تحریک شدمم
دینا : روی تخت منتظرتم
کوک: باشه بیبی گرل
*ویو ا.ت*
کوک بهم خیانت کرد و از این به بعد اون برای من یه مُرده حساب میشه . رفتم بلیت ژاپن گرفتم و ساعت ۳ ظهر هم پرواز داشتم ساعت ۲ و نیم بود که یکی دستش رو گذاشت رو شونم
دیدم که اون...