پارت ۱۷ : وقتی اومدید ایران ...
خدیجه خانم : مبارکت باشه دختر خوشگلم
ا.ت : ممنون مامانی
خدیجه خانم : جین پسرم مبارکت باشه از دختر و نوم خوب مراقبت کن باشه مادر
جین : بروی چشم و حسابی همه ا.ت رو بعل و ماچ کردن
ا.ت با پسرا نشسته بود که نامی یه چیزی بیرون آورد و به ا.ت داد و گفت : این یه هدیه از طرف ما و پسرا امیدواریم خوشت بیاد
داخلش یه تاج بود با یه سرویس خوشگل
ا.ت : وایی ممنونم
جونگ کوک: این سلیقه ی جین و شوگاش که خیلی گشتن تا همچین چیزی پیدا کنن
ا.ت : از همسر هندسام و پیشی خوابالو هم ممنونم
شوگا : دل تو دلم نیست که پرنسس عمو دنیا بیاد
جین : من که بابای اون پرنسس ام بیشتر دلم میخواد راستی این تاج رو یادت نمیاد
ا.ت : این تاج رو توی پاساژ دیدم و خواستم بگیریم ولی باید میرفتیم خونه و ودرمون شوه بود
جین : من اون موقع عکسش رو گرفتن و به بهترین جواهر سهز کره دادم تا درست کنه
ا.ت : ممنونم عزیز دلم
علیرضا: مامان بابا و عموهای پرنسس دایی بدویید که اگه نیاید شام دیگه واستون نمیمونه
ا.ت و جین با تحسین به میز غذا نگاه میکردن و برای بار هزارم توی دلشون از خدیجه خانم تشکر کردن
ا.ت : ممنون مامانی
خدیجه خانم : جین پسرم مبارکت باشه از دختر و نوم خوب مراقبت کن باشه مادر
جین : بروی چشم و حسابی همه ا.ت رو بعل و ماچ کردن
ا.ت با پسرا نشسته بود که نامی یه چیزی بیرون آورد و به ا.ت داد و گفت : این یه هدیه از طرف ما و پسرا امیدواریم خوشت بیاد
داخلش یه تاج بود با یه سرویس خوشگل
ا.ت : وایی ممنونم
جونگ کوک: این سلیقه ی جین و شوگاش که خیلی گشتن تا همچین چیزی پیدا کنن
ا.ت : از همسر هندسام و پیشی خوابالو هم ممنونم
شوگا : دل تو دلم نیست که پرنسس عمو دنیا بیاد
جین : من که بابای اون پرنسس ام بیشتر دلم میخواد راستی این تاج رو یادت نمیاد
ا.ت : این تاج رو توی پاساژ دیدم و خواستم بگیریم ولی باید میرفتیم خونه و ودرمون شوه بود
جین : من اون موقع عکسش رو گرفتن و به بهترین جواهر سهز کره دادم تا درست کنه
ا.ت : ممنونم عزیز دلم
علیرضا: مامان بابا و عموهای پرنسس دایی بدویید که اگه نیاید شام دیگه واستون نمیمونه
ا.ت و جین با تحسین به میز غذا نگاه میکردن و برای بار هزارم توی دلشون از خدیجه خانم تشکر کردن
۶.۱k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.