پارت ۲۸ (جنگ یا عشق )
لطفا کمکم کنید 😢😢
ولی اینقدر صدام یواش بود نشنیدن تمام لباسامو گردنمو دستو پاهام خونی بود دیگه نتونستم
مقاومت کنم دیگه چیزی متوجه نشدم
از دید جانگ کوک
بعد از کار های زیادی که داشتم تصمیم گرفتم برم یکم نفس تازه کنم اینجا جنگل های زیبایی
داره رفتم بیرون از عمارت وقتی یکم داخل جنگل رفتم یه صحنه ی وحشت ناکی دیدم دیدم یه
دختر با لباس های خونی روی برگ های جنگل افتاده تمام برگ های اطرافش خونی بود یکم
رفتم نزدیک. تر موهاش ریخته بود روی صورتش رفتم نزدیک تر که موهاشو کنار زدم .......
خوب خوب خوب حالتون چطوره میدونم خیییییییلی کم بود
لایک لطفا
کامنت نزارید پارت بعدیرو دیر میزارم 😆
ولی اینقدر صدام یواش بود نشنیدن تمام لباسامو گردنمو دستو پاهام خونی بود دیگه نتونستم
مقاومت کنم دیگه چیزی متوجه نشدم
از دید جانگ کوک
بعد از کار های زیادی که داشتم تصمیم گرفتم برم یکم نفس تازه کنم اینجا جنگل های زیبایی
داره رفتم بیرون از عمارت وقتی یکم داخل جنگل رفتم یه صحنه ی وحشت ناکی دیدم دیدم یه
دختر با لباس های خونی روی برگ های جنگل افتاده تمام برگ های اطرافش خونی بود یکم
رفتم نزدیک. تر موهاش ریخته بود روی صورتش رفتم نزدیک تر که موهاشو کنار زدم .......
خوب خوب خوب حالتون چطوره میدونم خیییییییلی کم بود
لایک لطفا
کامنت نزارید پارت بعدیرو دیر میزارم 😆
۲۰.۶k
۲۷ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.