p3
_مطمئنی قبلا اتفاقی نیوفتاده؟
*چرا خبب
_چیشده بود؟
*توی دبیرستان که بودم یکی میخواست بهم تجاوز کنه و بهم نزدیک شد امااونجا یکی بهم کمک کرد
واقعا ازش ممنونم بودم و هنوزم هستم (خجالت)
..................پرش زمانی به خونه یونگی........
_سرمو برگردوندم تا بهش بگم رسیدیم که
دیدم خوابیده بودچقدر خوشگل بود لب ها صورتی کوچیک،چشای درشت ،چشماش مثل تیرگی شب میمونه دلش میخواد توش غرق بشه ،البته نسبت به دخترای دیگ خیلی تپل بودمیشد گفت حدود چهل کیلو اضافهوزن داشته باشه خب عشق آدم نمیشناسه که ،نا خود آگاه یک بوس کوچیک رو لبش زدم
&یونگی ات رو براید بغل میکنه میبره داخل خونه به سمت اتاق خودش میبره که قراره اتاق مشترک آن دو باشه
*هوم
_بیدار شدی
*اهوم
*من سنگینم منو بزار زمین (به شدت کیوت)
_اشکال نداره تقریبا رسیدیم
*مگه خونت چه قدر بزرگه
_زیاد بزرگ نی ولی پله زیاد داره و اتاقمون طبقه دومه
*هوم
*چی ؟اتاقمون؟
_اهوم اتاقمون
*چر....
_به خدا حرف بزنی باید پشت در بخوابی
*من گوه بخورم
_(خنده)
*چی گفتم که میخندی؟
_اگه قیافت بعد از خواب میدی خودتم میخندیدی
*یا نخند(با بغض)
_باشه چرا بغض میکنی
*میشه امشب بقلت بخوابم میترسم
_از چی میترسی ؟
*نپرس میمونی یا نه اینو جواب بده (با بغض فراوان)
_آره فقط تو بغض نکن یاده یکی می افتدم که نمیخوام
*باشه
&رسیدن به در اتاق یونگی ات رو یه دستش گذاشت درو باز کردو با پاش درو بست ات رو گذاشت پایین
_فعلا یکی از لباس هامو بهت میدم بپوش تا بعدا بری لباس بگیری
*هوم باش
* سوال
_هوم
*میشه از حموم استفاده کنم
_آره انوره
*مرسی
.......................پرش زمانی به تو حمام....................
*اه این چرا باز نمیشه مرگ بر قد کوتاه اگر قدم بلند دستم می رسیددددد خسته شدم آخ ولش بزار برم حموم نمیکنم
_چقدر غور میزنی صدات تا سر کوچه رفت
*ببخشید
_برگرد زیپتو باز کنم
*نمیخواد حموم نمیکنم
_با این لباس به هر حال نمیخوای بخوابی که
*راست میگی
&ات برگشت یونگی زیپش رو باز کرد موقع باز کردن سعی می کرد که دستش به تن ات نگیره
*ممنونم (خجالت)
_لباس واست آوردم بعد از حموم بپوش
*باش مرسی
*راستی؟
_هوم
*من دیگه نمی رم خونه
_نکنه دوباره میخوای بحثشو باز کنی
*نه آخ.....
_اگه میخوای دوباره سرت داد بزنم میتونی
...........فلش بک قبل از رسیدن به مهمونی......
*یه چیزی میخوام ازت بپرسم
_بگو
*یعنی الان دارم باتو میام قرار نیست دیگه خانوادم و دوستامو ببینم
_خیر
*چرا
_چون چ چسبیده به را تو برامنی و هیچکس اجازه نداره ببینتت حتی خانوادت (با داد )
*باشه
.........................................................
_میرم بیرون
با اینکه شرطا نرسیده بود
ولی خب✨️
*چرا خبب
_چیشده بود؟
*توی دبیرستان که بودم یکی میخواست بهم تجاوز کنه و بهم نزدیک شد امااونجا یکی بهم کمک کرد
واقعا ازش ممنونم بودم و هنوزم هستم (خجالت)
..................پرش زمانی به خونه یونگی........
_سرمو برگردوندم تا بهش بگم رسیدیم که
دیدم خوابیده بودچقدر خوشگل بود لب ها صورتی کوچیک،چشای درشت ،چشماش مثل تیرگی شب میمونه دلش میخواد توش غرق بشه ،البته نسبت به دخترای دیگ خیلی تپل بودمیشد گفت حدود چهل کیلو اضافهوزن داشته باشه خب عشق آدم نمیشناسه که ،نا خود آگاه یک بوس کوچیک رو لبش زدم
&یونگی ات رو براید بغل میکنه میبره داخل خونه به سمت اتاق خودش میبره که قراره اتاق مشترک آن دو باشه
*هوم
_بیدار شدی
*اهوم
*من سنگینم منو بزار زمین (به شدت کیوت)
_اشکال نداره تقریبا رسیدیم
*مگه خونت چه قدر بزرگه
_زیاد بزرگ نی ولی پله زیاد داره و اتاقمون طبقه دومه
*هوم
*چی ؟اتاقمون؟
_اهوم اتاقمون
*چر....
_به خدا حرف بزنی باید پشت در بخوابی
*من گوه بخورم
_(خنده)
*چی گفتم که میخندی؟
_اگه قیافت بعد از خواب میدی خودتم میخندیدی
*یا نخند(با بغض)
_باشه چرا بغض میکنی
*میشه امشب بقلت بخوابم میترسم
_از چی میترسی ؟
*نپرس میمونی یا نه اینو جواب بده (با بغض فراوان)
_آره فقط تو بغض نکن یاده یکی می افتدم که نمیخوام
*باشه
&رسیدن به در اتاق یونگی ات رو یه دستش گذاشت درو باز کردو با پاش درو بست ات رو گذاشت پایین
_فعلا یکی از لباس هامو بهت میدم بپوش تا بعدا بری لباس بگیری
*هوم باش
* سوال
_هوم
*میشه از حموم استفاده کنم
_آره انوره
*مرسی
.......................پرش زمانی به تو حمام....................
*اه این چرا باز نمیشه مرگ بر قد کوتاه اگر قدم بلند دستم می رسیددددد خسته شدم آخ ولش بزار برم حموم نمیکنم
_چقدر غور میزنی صدات تا سر کوچه رفت
*ببخشید
_برگرد زیپتو باز کنم
*نمیخواد حموم نمیکنم
_با این لباس به هر حال نمیخوای بخوابی که
*راست میگی
&ات برگشت یونگی زیپش رو باز کرد موقع باز کردن سعی می کرد که دستش به تن ات نگیره
*ممنونم (خجالت)
_لباس واست آوردم بعد از حموم بپوش
*باش مرسی
*راستی؟
_هوم
*من دیگه نمی رم خونه
_نکنه دوباره میخوای بحثشو باز کنی
*نه آخ.....
_اگه میخوای دوباره سرت داد بزنم میتونی
...........فلش بک قبل از رسیدن به مهمونی......
*یه چیزی میخوام ازت بپرسم
_بگو
*یعنی الان دارم باتو میام قرار نیست دیگه خانوادم و دوستامو ببینم
_خیر
*چرا
_چون چ چسبیده به را تو برامنی و هیچکس اجازه نداره ببینتت حتی خانوادت (با داد )
*باشه
.........................................................
_میرم بیرون
با اینکه شرطا نرسیده بود
ولی خب✨️
۱.۹k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.