عشق جدیدم مافیا Part 37.
قبل شروع فیک میخواستم از تمام کسانی که از پیج من حمایت میکنند از تهههههه قلبم تشکر کنم
ازتون خیلی خیلی ممنونممم❤️❤️❤️
پارت ³⁷
تهیونگ ویو :
قرمز شدم
ا.ت : ددی خودت بهم میگفتی خجالتی . پس الان خودت چی هستی
ته : دست خودم نبود . شاید به خاطر این بود که عاشقتم
فلش بک به شب :
باید با ا.ت خداحافظی میکردم . کاشکی هیچ وقت امروز تموم نمیشد
ا.ت : تهیونگا
ته : جانم بیب چیزی میخوای ؟
ا.ت : نه فقط ، خیلی سخته ازت خداحافظی کنم
ته : بیب برای من مثل شکنجس . با تو خوشحالم ولی الان باید برم پیش اون برج زهرمار
ا.ت : سخته ول..............
ته : هیسسس بیب . هیچی نگو
رفتم جلو و بوسیدمش
که دیدم ا.ت بغض کرده . بوسه رو تموم کردم . که یهو ا.ت پرید بغلم
ا.ت : نننررووووو (با جیغ و گریه)
ته :هیس بیبی کوچولوم اروم باش (سرش ا.ت رو نوازش کرد)
ا.ت : نمیتونمممممم
ته : فکر کردی برای من آسونه ؟ من صد برابر تو سختی میکشم . الان باید برم با اون جولیا بی همچیز سر و کله بزنم
ا.ت : بمیرم برات
ته : خدا نکنه . سخته ولی ، باید خداحافظی کنیم
ا.ت : امیدوارم یه روزی بدون هیچ ترسی یا به خونه رفتنی پیش هم باشیم
ته : چه ارزوی قشنگی بیبی
رفتم جلو و با تمام وجودم بغلش کردم و اون هم منو بغل کرد و از هم خداحافظی کردیم
ا.ت ویو :
رفتم خونه لباسم رو عوض کردم و خوابیدم
.............................
ازتون خیلی خیلی ممنونممم❤️❤️❤️
پارت ³⁷
تهیونگ ویو :
قرمز شدم
ا.ت : ددی خودت بهم میگفتی خجالتی . پس الان خودت چی هستی
ته : دست خودم نبود . شاید به خاطر این بود که عاشقتم
فلش بک به شب :
باید با ا.ت خداحافظی میکردم . کاشکی هیچ وقت امروز تموم نمیشد
ا.ت : تهیونگا
ته : جانم بیب چیزی میخوای ؟
ا.ت : نه فقط ، خیلی سخته ازت خداحافظی کنم
ته : بیب برای من مثل شکنجس . با تو خوشحالم ولی الان باید برم پیش اون برج زهرمار
ا.ت : سخته ول..............
ته : هیسسس بیب . هیچی نگو
رفتم جلو و بوسیدمش
که دیدم ا.ت بغض کرده . بوسه رو تموم کردم . که یهو ا.ت پرید بغلم
ا.ت : نننررووووو (با جیغ و گریه)
ته :هیس بیبی کوچولوم اروم باش (سرش ا.ت رو نوازش کرد)
ا.ت : نمیتونمممممم
ته : فکر کردی برای من آسونه ؟ من صد برابر تو سختی میکشم . الان باید برم با اون جولیا بی همچیز سر و کله بزنم
ا.ت : بمیرم برات
ته : خدا نکنه . سخته ولی ، باید خداحافظی کنیم
ا.ت : امیدوارم یه روزی بدون هیچ ترسی یا به خونه رفتنی پیش هم باشیم
ته : چه ارزوی قشنگی بیبی
رفتم جلو و با تمام وجودم بغلش کردم و اون هم منو بغل کرد و از هم خداحافظی کردیم
ا.ت ویو :
رفتم خونه لباسم رو عوض کردم و خوابیدم
.............................
۵.۶k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.