پیرمرد که شوم
پیرمرد که شوم
شاید ﺁﻟﺰﺍﯾﻤﺮ ﺑﮕﯿﺮﻡ
و تو ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ به ﻣﻦ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﯽ و ﺑﮕﻮﯾﯽ:
"ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ"
شاید برایم ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺁﺷﻨﺎ ﺑﺎﺷﺪ
ﻭ ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ دخترم ﻫﺴﺘﯽ
ﻭ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﯿﻮﻓﺘﺪ که ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ پسری هستم
که ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺕ
ﺳﻔﯿﺪ ﺷﺪ . . .
شاید ﺁﻟﺰﺍﯾﻤﺮ ﺑﮕﯿﺮﻡ
و تو ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ به ﻣﻦ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﯽ و ﺑﮕﻮﯾﯽ:
"ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ"
شاید برایم ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺁﺷﻨﺎ ﺑﺎﺷﺪ
ﻭ ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ دخترم ﻫﺴﺘﯽ
ﻭ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﯿﻮﻓﺘﺪ که ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ پسری هستم
که ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺕ
ﺳﻔﯿﺪ ﺷﺪ . . .
۱۵۹
۱۰ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.