ادامه فیک درخواستی هیونجین
پارت۴
ا.ت رفت و چند نفر اومدن سمت هیون
هیون که داشت از کیک لذت میبرد یکی صداش کرد
"هی با رئیس چیکار کردی
*اوووف...وایسا وایسا
کیک شکلاتی با خامه اوهوم...خودشه عالیه
مرد دستش رو برد توی کیک هیون و لهش کرد (عنتر😒)
هیون که خیلی عصبی شد ولی خودش رو کنترل کرد
"مگه نمیبینی دارم میگم رئیس چیکار کردی
هیون بلند شد
کاری نکنید که اون روم بالا بیاد
" چی ...هه...چقدر ترسیدم
اومد هیون رو بزنه که هیون جاخالی داد
دوباره و دوباره
هیون عصابش داغون تر شد
همشونو زد هیچ تازه لحظه آخر کارش هم گفت
*خب اگه دلتون میخوام برید پیش رئیس جونتون برید
و...
بووووووووم(تمام)رفتن پیش رئیس جونشون
داشت کتش رو مرتب میکرد که ا.ت اومد
^خب کیک رو...
ن...نمیدونستم اینقدر کیک ...دوست...داری
*اره دوست دارم
خب باید برم
^باشه ولی در دیدار بعد اینقدر بداخلاق نباش
بای
و رفت
*اوووف چه دختر خوشگلی...چی نه بابا نه چت شده تو
ویو ا.ت
.....
این داستان ادامه دارد 🤌👍🏻
ا.ت رفت و چند نفر اومدن سمت هیون
هیون که داشت از کیک لذت میبرد یکی صداش کرد
"هی با رئیس چیکار کردی
*اوووف...وایسا وایسا
کیک شکلاتی با خامه اوهوم...خودشه عالیه
مرد دستش رو برد توی کیک هیون و لهش کرد (عنتر😒)
هیون که خیلی عصبی شد ولی خودش رو کنترل کرد
"مگه نمیبینی دارم میگم رئیس چیکار کردی
هیون بلند شد
کاری نکنید که اون روم بالا بیاد
" چی ...هه...چقدر ترسیدم
اومد هیون رو بزنه که هیون جاخالی داد
دوباره و دوباره
هیون عصابش داغون تر شد
همشونو زد هیچ تازه لحظه آخر کارش هم گفت
*خب اگه دلتون میخوام برید پیش رئیس جونتون برید
و...
بووووووووم(تمام)رفتن پیش رئیس جونشون
داشت کتش رو مرتب میکرد که ا.ت اومد
^خب کیک رو...
ن...نمیدونستم اینقدر کیک ...دوست...داری
*اره دوست دارم
خب باید برم
^باشه ولی در دیدار بعد اینقدر بداخلاق نباش
بای
و رفت
*اوووف چه دختر خوشگلی...چی نه بابا نه چت شده تو
ویو ا.ت
.....
این داستان ادامه دارد 🤌👍🏻
۵۳۴
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.