پارت۹۹
در اسانسور باز شد و خواستم قدمی بردارم که درد پهلوم باعث شد تقریبا از درد داد بزنم.
دیگه اشکم در اومده بود.ولی جلو رفتم.روبروم در خونه ایستادم و به زور کمی قد بلندی کردم.کلیدو از روی چارچوب در برداشتم.درو باز کردم و رفتم تو اما به محض اینکه درو بستم چشمام سیاهی رفت.خواستم از میز نزدیک در خودمو نگه دارم اما تحمل وزن خودمو هم نداشتم.مجسمه ی روی میز افتاد و باصدای بلندی شکست.به سختی از میز گرفتم و بلند شدم.چندلحظه بعد مینو با چاقوی میوه خوری توی دستش بیرون اومد و وقتی منو دید چاقو از دستش افتاد و با دهن باز و چشمای گرد شده نگاهم کرد.
دیگه اشکم در اومده بود.ولی جلو رفتم.روبروم در خونه ایستادم و به زور کمی قد بلندی کردم.کلیدو از روی چارچوب در برداشتم.درو باز کردم و رفتم تو اما به محض اینکه درو بستم چشمام سیاهی رفت.خواستم از میز نزدیک در خودمو نگه دارم اما تحمل وزن خودمو هم نداشتم.مجسمه ی روی میز افتاد و باصدای بلندی شکست.به سختی از میز گرفتم و بلند شدم.چندلحظه بعد مینو با چاقوی میوه خوری توی دستش بیرون اومد و وقتی منو دید چاقو از دستش افتاد و با دهن باز و چشمای گرد شده نگاهم کرد.
۵.۹k
۱۴ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.