پارت ۲۷

*اسمشو نمیگم باید حدس بزنی ولی میتونم بگم خیلی خوشگله موهاش بلنده و فر اندامش هم خیلی رو فرمه خب دیگه خیلی ازش گفتم بهتره اگه میخوای بری ببینیش به خوده جونگکوک بگی اوت خوب میدونه کجاست
+تو اینا رو از کجا میدونی
*خودش گفت بهت بگم این جعبه هم ماله اون زن خوشگلست که جونگکوک دوستش داره خب من دیگه برم بایبایییی
+(همونجا گریش میگیره و زنگ میزنه جونگکوک)
+الو(همش با گریست حرفای ا/ت)
_الو چرا داری گریه میکنی؟(تعجب و ترس)
+تو کجایی
_چطور
+تک یکی دیگه رو دوست داری نه؟(گریه)
_چرا
+این یاری هق هق‌‌‌‌.....چانگ اومد همه چی رو بهم گفت هق
_الان میام پیشت وایسا یه لحظه
+تو مگه ماموریت نبودی داری بهم دروغ میگی(گریه)
_ای بابا (قطع کرد همون موقع هم در زده شد)
جونگکوک ویو:
رفتم تو ا/ت پایین میز افتاده بود و همینجوری داشت بلند گریه میکرد فقط صدای گریه اون بود رفتم پیشش میخواستم بغلش کنم