یونگی
یونگی
یونگی : فرمانده نیروی شناسایی کیم دونگ ووک
دونگ ووک : مین یونگی خیلی وقته ندیدمت
یونگی : باعث افتخارمه شمارو ملاقات میکنم البته واسه یه کار مهم بود
نارا : فرمانده! دو چشم شینیگامی سطح پایین گیر انداختیم
دونگ ووک : برو تا جایی ک میتونی بهش اسیب بزن. نزار بمیره فقد زخمش کن
نارا : اطاعت!
یونگی : مسئله راجب اینه
دونگ ووک : بشین
فرمانده کیم ب میز کناریش اشاره کرد. نشستیم
دونگ ووک : سولی دوتا نوشیدنی بیار
یونگی : بدون الکل...ممنون
سولی : چشم قربان
دونگ ووک : میشنوم
یونگی : بخوام کوتاه و مختصر بگم اینکه نقطه ضعف چشم شینیگامی رو فهمیدم
دونگ ووک : ج...جدی؟!!!
یونگی : اوهوم
دونگ ووک : از کجا فهمیدی و چجوری؟
یونگی : از یه دختر 13 ساله
دونگ ووک : هوم؟ (눈‸눈)
یونگی : دارم جدی میگم. با جزییات و کامل واسم توضیح داد
تمام حرفایی ک بهم گفته بود رو واسه فرمانده کیم توضیح دادم
همون طور که باش حرف میزدم نوشیدنیمو میخوردم
دونگ ووک : من اون دختره رو میخوام
یونگی : من همه چیو بت گفتم. دیگه اون دختر به چه دردت میخوره
دونگ ووک : میخوام بکشمش چکار میخوام بکنم
با حرفش پرید تو گلوم
یونگی : چ..چی؟! چرا!؟
دونگ ووک : با خودت فک نکردی ک با چشم شینیگامی کار میکنه یا ممکنه از مجیک باشه
یونگی : هیچ دلیل اثباتی نداره ک داری همچین حرفی میزنی اون فقد یه بچس
دونگ ووک : یه بچس ها؟...عجیبه نیس یه بچه همچین چیزیو فهمیده اونم حتی واحد شناسایی نتونسته بفهمه
یونگی : چون تنها کاری ک بلدی اینکه افرادی ک میشناسی رو عضو واحد شناسایی میکنی ک هر کی از یکی بیسواد تره بچه های 6_7 ساله دارن میگن میلی یه مشت جندان ک فقد ادعا قهرمانی میکنن. افرادت حتی بلد نستن بجنگن. تنها کارت شده گشن زنی و هیولاهارو ب ستون میلی میرسونین و بقیه رو بکشین و خون سرد نشستی داری این مشروب کوفتیو میخوری *داد*
دونگ ووک : یونگی...
یونگی : همه نیروهای اموزشی علکی علکی بخاطر شما دارن میمیرن! حتی کارتونو درست انجام نمیدین. فک نمیکنین بخاطر شما میلی داره ورشکست میشه. سامونر که ضعیف ترین ستونه داره از ما جلو میزنه و جمعیتش بیشتر شده. نمیبینین مردم چه زجری میکشن؟ اب و غذا ندارن. یکم ب خودتون بیاین*داد*
یونگی : فرمانده نیروی شناسایی کیم دونگ ووک
دونگ ووک : مین یونگی خیلی وقته ندیدمت
یونگی : باعث افتخارمه شمارو ملاقات میکنم البته واسه یه کار مهم بود
نارا : فرمانده! دو چشم شینیگامی سطح پایین گیر انداختیم
دونگ ووک : برو تا جایی ک میتونی بهش اسیب بزن. نزار بمیره فقد زخمش کن
نارا : اطاعت!
یونگی : مسئله راجب اینه
دونگ ووک : بشین
فرمانده کیم ب میز کناریش اشاره کرد. نشستیم
دونگ ووک : سولی دوتا نوشیدنی بیار
یونگی : بدون الکل...ممنون
سولی : چشم قربان
دونگ ووک : میشنوم
یونگی : بخوام کوتاه و مختصر بگم اینکه نقطه ضعف چشم شینیگامی رو فهمیدم
دونگ ووک : ج...جدی؟!!!
یونگی : اوهوم
دونگ ووک : از کجا فهمیدی و چجوری؟
یونگی : از یه دختر 13 ساله
دونگ ووک : هوم؟ (눈‸눈)
یونگی : دارم جدی میگم. با جزییات و کامل واسم توضیح داد
تمام حرفایی ک بهم گفته بود رو واسه فرمانده کیم توضیح دادم
همون طور که باش حرف میزدم نوشیدنیمو میخوردم
دونگ ووک : من اون دختره رو میخوام
یونگی : من همه چیو بت گفتم. دیگه اون دختر به چه دردت میخوره
دونگ ووک : میخوام بکشمش چکار میخوام بکنم
با حرفش پرید تو گلوم
یونگی : چ..چی؟! چرا!؟
دونگ ووک : با خودت فک نکردی ک با چشم شینیگامی کار میکنه یا ممکنه از مجیک باشه
یونگی : هیچ دلیل اثباتی نداره ک داری همچین حرفی میزنی اون فقد یه بچس
دونگ ووک : یه بچس ها؟...عجیبه نیس یه بچه همچین چیزیو فهمیده اونم حتی واحد شناسایی نتونسته بفهمه
یونگی : چون تنها کاری ک بلدی اینکه افرادی ک میشناسی رو عضو واحد شناسایی میکنی ک هر کی از یکی بیسواد تره بچه های 6_7 ساله دارن میگن میلی یه مشت جندان ک فقد ادعا قهرمانی میکنن. افرادت حتی بلد نستن بجنگن. تنها کارت شده گشن زنی و هیولاهارو ب ستون میلی میرسونین و بقیه رو بکشین و خون سرد نشستی داری این مشروب کوفتیو میخوری *داد*
دونگ ووک : یونگی...
یونگی : همه نیروهای اموزشی علکی علکی بخاطر شما دارن میمیرن! حتی کارتونو درست انجام نمیدین. فک نمیکنین بخاطر شما میلی داره ورشکست میشه. سامونر که ضعیف ترین ستونه داره از ما جلو میزنه و جمعیتش بیشتر شده. نمیبینین مردم چه زجری میکشن؟ اب و غذا ندارن. یکم ب خودتون بیاین*داد*
۶۷.۱k
۳۰ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.