من نمیتونم عاشق این مافیا بشم (2◕P)
پامو بردم زیر پاش و افتاد چون صورتشو دیده بودم دیگه میتونستم شناسایش کنم زود سوار ماشین شدم و فرار کردم یکی دو ساعتی تو کوچه پس کوچه ها با ماشین حرکت میکردم که اگه تقیبم کرده باشن گمم کنن که پایگاهمون رو پیدا نکنن بعد اینکه مطمعن شدم کسی دنبالم نیست رفتم همون جای همیشگی ولی ایندفعه یه 10 بطری خوردم 🍺آخه زخمامم دوباره جون گرفته بود ویاد بدن بی جون خواهرم افتادم که بدنش سیاه و کبود بود داداشم که پاره پاره شده بود 🤧😢 بعد اونم ماشین مامان بابام منفجر شد و حتی جسد شون هم نمونده بود سه سال از این اتفاق میگذره 🤕 ومن چون مامان بابام مامور مخفی بود خودمم این شغل پر دردسر تحصیل کردم ولی حالا قاتل شون رو پیدا کردم (با داد)من میکشمش زندش نمیزارم اون باید بمیره (با بغض) ولی اگه نتونم چی 😢همه رو نا امید میکنم اگه نتونم انتقام بگیرم چی؟ کم کم حالم بعد شد و رفتم WCو 🤮آوردم یه نیم ساعتی پشت سر هم 🤮می آوردم اومدم بیرون به صورتم یه آب زدم و به آیینه نگاه کردم و گفتم :تو میتونی تو باید انتقام بگیری الانم خودتو جمع و جور کن دختر تو بیشتر از اینا درد کشیدی این که چیزی نیست حالا برو سازمان و چهره اون پسره عنتر و توصیف کن تا بکشن 😌😎 از دست شویی اومدم بیرون پول 🍺حساب کردم و رفتم سمت پایگاه وقتی رسیدم فیلیکس تا یه قدم گذاشتم داخل پرید بغلم کرد و گفت کجایی؟ چرا هر چی بهت زنگ میزنم جواب ندادی میدونی الان ساعت چنده جون به لبم کردم داشتم سکته میکردم 😢نیسا :ببخشید رفته بودم همون جای همیشگی و گوشیمم خاموش شده بود برای همین نفهمیدم 😁میشه ببخشی تازه اون مرده که خانوادمو کشته رو دیدم ولی زود فرار کردم اومدم تا صورت اون مردیکه کثیف رو توصیف کنم فیلیکس :واقعا حتما اون مردیکه از خود راضی رو میکشم😈 نیسا :بلههههههه فیلیکس:یعنی میکشیم 😅خب حالا بریم داخل زود تر صورت اونو توصیف کن 😊نیسا :باشه رفتیم داخل و پلیس طراحمون اومد بعد یه ساعت و نیمی کارمون با پلیس صراحه تموم شد دقیقا همون صورت کثیف 👿گفتن که شاید تا دو یا سه ساعت دیگه صورتشو شناسایی کنیم تا اون موقع میتونید برید استراحت کنیدفیلیکس:بیا بریم 🏃♂️ 🏃♀️ یکم قدم بزنیم اینجوری حالتم بهتر میشه برای انتقام 😉نیسا:باش بریم فلیکس دستمو گرفت و رفتیم داشتیم قدم میزدیم که یه دفعه فیلیکس پرسید :تو منو دوست داری؟ نیسا :تو فکر فرو رفته بودم هم دوسش دارم هم نمیتونم باهاش باشم چون ممکنه اونم مثل خانوادام از پیشم بره بعد دیدم فیلیکس داره دستشو جلوم تکون میده و میگه نیسا نیسا کجایی؟ نیسا :همین جام 😅فیلیکس :خب؟ نیسا :چی خب؟ فیلیکس :جواب سوالم 😁نیسا :اممممممبزار بهش فک کنم و بدون اینکه حرفی بزنه تند تند دویدم اونم پشتم میدوید که یدفعه گوشیه فیلیکس زنگ خورد مال من که خاموشه 🤦♀️حتما از سازمان زنگ زدن زود رفتم پیش فیلیکس گفتم چی شد تونستن شناساییش کن فیلیکس :آره نیسا :یوهو وووو زود باش بریم سازمان 😍بعد نیم ساعت به سازمان رسیدیم رفتیم اتاق اطلاعات رو صفحه همون صورت قاتل و دیدم پلیس اطلاعات گفت :خب ما شناساییش کردیم اسمش کیم تهیونگ شی یا بهتر بگم ملقب به قاتل زنجیره ای ما سن :28 محل زندگی :نامعلوم (خب اینو که همه میدونن اگه محل زندگی که معلوم بود دستگیرش میکردن 😐 😂) نیسا از وقتی که وارد اتاق شده بود از عصبانیت هر لحظه ممکن بود بترکه رگ دستاش به وضوح معلوم بود 😈که یه دفعه در باز شد و........
ایزی ایزی
تامام تامام 😌
بچه ها حمایت کنید رمان ایرانیم رو فردا
شروع میکنم 😊
بوس به کلتون 💋
ایزی ایزی
تامام تامام 😌
بچه ها حمایت کنید رمان ایرانیم رو فردا
شروع میکنم 😊
بوس به کلتون 💋
۶.۲k
۰۹ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.