آیدل جذاب من قسمت هفدهم:))
_ اون بالا بالائه بود منم مجبور شدم چهار پایه بزارم
+ عیب نداره خب میشه سریع تر تمومش کنی درد میکنه
_ چشممم
بله جونگ کوک پماد ضد عفونی کننده رو در آورد و مالید به پهلوی پسر کوچولوش ( جان مادرت کوتاه بیا)بله و بعد براش پانسمانش کرد و آخر سر یع بوسه ریز روش گذاشت
_ تموم شد ...... ته؟
تهیونگ خوابش برده بود و حس حال خوبی نداشت
_ باشه زیبام خوابای شیرین ببینی ...دوست دارم
+ گوکیا...... نروو
برگشت سمت کوک و دستشو کشید کوک تعادلش و از دست داد افتاد ته هم اون و خیلی محکم کشید و بغلش کرد
_ میخوای اینجوری بخوابیم؟ ... من مشکلی ندارم ماه کوچولو شبت بخیر
+ شب بخیر خرگوش کوچولو
کوک خندید بیشتر داخل بغل ته فرو رفت
پرش زمانی به فردا ؛)
وقتی بیدار شد به اینور و اونورش نگاه کرد تهیونگ و ندید نگران شد
_ ته کجایی
به پایین نگاه کرد و دید که رو زمین خوابیده بنظر افتاده بود بلند شد و روی زمین نشست سرشو گرفت و گذاشت روی پاش و نازش کرد
_ پسر کوچولو چرا اینجا خوابیدی هومم؟
بوسیدش و به لبایی که شبیه یه توت فرنگی بودن نگاه کرد
+ کوک
_ جونم
+ منو بلند کن
جونگ کوکم بلندش کرد و نشوندش
_ خوبه؟
+ نمیتونم وایسم بغلم کن
_ باشه
+ سرم درد میکنه وایییییییی خدا
_ چرا ها بزار برم مسکن بیارم
+ مسکن من تویی نرو
_ باشه نمیرم
+ شاید اگه توی زندگیتون نبودم اینجوری نمیشد
ته چیزای نامفهوم میگفت و کوک نمیتونست درست حدس بزنه که چی گفته یا چی میگه
_ جونم ؟چیزی میخوای ؟ چرا بیقراری
+ خوبم
و همونجوری بغل مردی که از جون و زندگی خودش مهم تر لم داده بود و چشماش و بسته بود و عطر تنشو تنفس میکرد
+ میدونی ؟
_ چیو ؟
+ عطر تنت زندگی بخشه دوست دارم
_ برای من کل تنت بهشتمه به چشمات قسم بهشت جئون جونگ کوک جای خالیه که رو گونه ی توئه
+ وایی خدا داری لاس میزنی
_ خودت شروع کردی
+واقعا کهههه ..... بوس موخوام
_ ای جانم بیا اینجا
و بله ته جاشو عوض کرد نشست تو چشمای ستاره ای اون مردی که همیشه ازش مواظبت میکنه نگاه کرد
+ ازت متنفرم
_ چرا
+ چون خوشگلی
و ادامه دارد
+ عیب نداره خب میشه سریع تر تمومش کنی درد میکنه
_ چشممم
بله جونگ کوک پماد ضد عفونی کننده رو در آورد و مالید به پهلوی پسر کوچولوش ( جان مادرت کوتاه بیا)بله و بعد براش پانسمانش کرد و آخر سر یع بوسه ریز روش گذاشت
_ تموم شد ...... ته؟
تهیونگ خوابش برده بود و حس حال خوبی نداشت
_ باشه زیبام خوابای شیرین ببینی ...دوست دارم
+ گوکیا...... نروو
برگشت سمت کوک و دستشو کشید کوک تعادلش و از دست داد افتاد ته هم اون و خیلی محکم کشید و بغلش کرد
_ میخوای اینجوری بخوابیم؟ ... من مشکلی ندارم ماه کوچولو شبت بخیر
+ شب بخیر خرگوش کوچولو
کوک خندید بیشتر داخل بغل ته فرو رفت
پرش زمانی به فردا ؛)
وقتی بیدار شد به اینور و اونورش نگاه کرد تهیونگ و ندید نگران شد
_ ته کجایی
به پایین نگاه کرد و دید که رو زمین خوابیده بنظر افتاده بود بلند شد و روی زمین نشست سرشو گرفت و گذاشت روی پاش و نازش کرد
_ پسر کوچولو چرا اینجا خوابیدی هومم؟
بوسیدش و به لبایی که شبیه یه توت فرنگی بودن نگاه کرد
+ کوک
_ جونم
+ منو بلند کن
جونگ کوکم بلندش کرد و نشوندش
_ خوبه؟
+ نمیتونم وایسم بغلم کن
_ باشه
+ سرم درد میکنه وایییییییی خدا
_ چرا ها بزار برم مسکن بیارم
+ مسکن من تویی نرو
_ باشه نمیرم
+ شاید اگه توی زندگیتون نبودم اینجوری نمیشد
ته چیزای نامفهوم میگفت و کوک نمیتونست درست حدس بزنه که چی گفته یا چی میگه
_ جونم ؟چیزی میخوای ؟ چرا بیقراری
+ خوبم
و همونجوری بغل مردی که از جون و زندگی خودش مهم تر لم داده بود و چشماش و بسته بود و عطر تنشو تنفس میکرد
+ میدونی ؟
_ چیو ؟
+ عطر تنت زندگی بخشه دوست دارم
_ برای من کل تنت بهشتمه به چشمات قسم بهشت جئون جونگ کوک جای خالیه که رو گونه ی توئه
+ وایی خدا داری لاس میزنی
_ خودت شروع کردی
+واقعا کهههه ..... بوس موخوام
_ ای جانم بیا اینجا
و بله ته جاشو عوض کرد نشست تو چشمای ستاره ای اون مردی که همیشه ازش مواظبت میکنه نگاه کرد
+ ازت متنفرم
_ چرا
+ چون خوشگلی
و ادامه دارد
۳.۵k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.